بی خانمان
۲۱ آذر ۱۳۹۶
واشنگتن شهر سیاستمداران
۲۱ آذر ۱۳۹۶
بی خانمان
۲۱ آذر ۱۳۹۶
واشنگتن شهر سیاستمداران
۲۱ آذر ۱۳۹۶

گفتگوهایی با الکس (قسمت اول _انتخاب رشته دانشگاهی در آمریکا)

مشاهده صفحه روایت ایرانیان از آمریکا
الکس را که یادتان هست؟ همان پسر یهودی ملحد! که دانشجوی کارشناسی دانشگاه ییل بود و برای کارآموزی آمده بود به گروه دیل. حدود 1.5 ماه در گروه بود و بعد برگشت آمریکا. در مدتی که در گروه بود گفتگوهای متعددی داشتیم که می خواهم چند مورد که برای خودم قابل توجه بود اشاره کنم. از این جهت شاید تا حدی ویژه است که او نماینده قشر نخبه آمریکایی است. یعنی قشری که جامعه آمریکا را اداره می کنند: قشر سفیدپوست و بالاتر از متوسط.

انتخاب رشته دانشگاهی در آمریکا

مرد یخی: می توانی کمی توضیح دهی چطور در آمریکا انتخاب رشته می کنید؟
الکس: باید به صورت تک تک به دانشگاه ها درخواست داد. یک امتحان کشوری به نام SAT می دهیم و بعد دانشگاه ها با استفاده از نمره آن و نمرات دروس دبیرستان پذیرش را انجام می دهند. دانشگاهه های خوب مانند هاروارد یا ییل، توصیه نامه هم می خواهند. توصیه نامه ها را یا از معلم های دبیرستان می شود گرفت یا کارفرمایان در صورتی که تجربه کاری وجود داشته باشد.
مرد یخی: چند دانشگاه درخواست دادی و نتیجه ها چطور بود؟ چطور تصمیم گرفتی کدام دانشگاه ها اقدام کنی؟
الکس: من 11 دانشگاه اقدام کردم. در هاروارد و پرینستون پذیرفته نشدم ولی در بقیه پذیرفته شدم. برای انتخاب با توجه به وضعیت تحصیلی خود و داده های موجود دانشگاه ها از پذیرفته شده های سالل قبل اقدام می کنند. مثلا خودم چون در مدرسه شاگرد دوم بود (از بین 1050 نفر!) و نمره هایم خوب بود (در طول چهار سال دبیرستان همه نمره ها +A بود غیر از یک درس که A بود!)، دانشگاه های با رتبه بالا اقدام کردم و چند مورد هم برای اطمینان اقدام کردم.
مرد یخی: ظاهرا شبیه دوره های تکمیلی است که خودم تجربه اش را داشتم. ما هم مشابه اقدام می کردیم. راستی کدام دانشگاه ها رتبه بالا محسوب می شوند؟
الکس: اول هاروارد و بعد پریسنتون و ییل تقریبا در یک حد و بعد ام آی تی و استنفورد در یک حد و بعد کلمبیا و پنسیلوانیا در یک حد و بعد هم کلتک و دوک و شیکاگو.
مرد یخی: جالب است چون با رتبه بندی هایی که در ذهن دانشجویان خارج آمریکا است فرق دارد. البته ام آی تی و استنفورد معروف هستند و حتی شاید بتوان گفت ام آی تی معروف ترین دانشگاه آمریکاا در ایران باشد ولی مثلا ییل معروف نیست!
الکس: جدی می گویی! ولی ییل در آمریکا خیلی معروف و شناخته شده است! طوری که مثلا وقتی در یک  جمع بگویی ییل درس می خوانی، توجه اکثریت جلب می شود. حتی گاهی برای جلوگیری ازز این حالت به جای این که بگویم در ییل درس می خوانم، اسم کالج درون ییل (ظاهرا دانشگاه ییل 12 کالج دارد که یک تقسیم بندی درون دانشگاهی است که مقتبس از دانشگاه آکسفورد است) را می آورم تا توجه جلب نشود. (این را که گفت یاد یک خاطره افتادم. چند سال پیش با چند تن از دوستان هم دانشگاهی در دوره ای بین دانشگاهی بودیم و خیلی اذیت و شیطنت می کردیم! برای جلوگیری از جلب نظر می گفتیم دانشجوی دانشگاه شهید واقفی هستیم! (دانشگاه شریف به نام شهید مجید شریف است که فامیل کامل او شریف واقفی است) تا بقیه فکر کنند از جای گمنامی آمده ایم :) نکته بانمک هم این بود که چند روز طول کشید تا همه متوجه شوند و برخی وقتی متوجه شدند تعجب کردند. )
مرد یخی: خودت ام آی تی و استنفورد هم پذیرفته شدی؟
الکس: استنفورد بله ولی ام آی تی اقدام نکردم چون قصد دارم بعد از لیسانس پزشکی بخوانم و ام آی تی برای این منظور مناسب نیست چون اصلا دانشکده پزشکی ندارد.
مرد یخی: ظاهرا در خارج آمریکا بیشتر دانشگاه هایی معروف هستند که در مهندسی قوی هستند. مثلا دانشگاه کارنگی ملون خیلی بیشتر از ییل مطرح است.
الکس: (با حالت ناراحتی و کلافگی) ولی این خنده دار است. قبولی در دانشگاه ییل خیلی سخت تر از کارنگی ملون است! کارنگی ملون هم دانشگاه خوبی است ولی اصلا در حد ییل نیست.
مرد یخی: دانشگاه برکلی چطور؟
الکس: برکلی دانشگاه خصوصی نیست. بصورت کلی قبولی در دانشگاه های خصوصی سخت تر است و دانشگاههای مطرح خصوصی هستند. برکلی در بین دانشگاههای دولتی، دانشگاه خوبی استت ولی پذیرش در آن خیلی ساده تر از ییل است. به علاوه برکلی هم دانشکده پزشکی ندارد و دانش آموزان قوی علاقه کمتری به آن نشان می دهند.
مرد یخی: جالب است، چون شهریه دانشگاههای دولتی خیلی کمتر است ولی باز محبوب هستند. به نظرت چرا این طور است؟
الکس: درست می گویی. مثلا شهریه ییل سالانه 45 هزار دلار است! (در مقابل شهریه دانشگاههای دولتی بین 20 تا 30 هزار دلار است) ولی خود ما هم در ییل می گوییم که این شهریه را فقط برایی آموزش نمی پردازیم. البته کیفیت آموزش از دانشگاههای دولتی بالاتر است ولی به این تفاوت شهریه نمی ارزد. قسمت عمده پرداخت این شهریه، به خاطر بودن بین دانشجویان قوی و رقابت و رشد حاصل از آن است. در ییل خیلی دانشجوهای قوی هستند. مثلا هم اتاقی من مدال طلای المپیاد ریاضی دارد و خیلی باهوش است. هم اتاقی دیگرم فرزند یک تاجر میلیاردر هنگ کنگی است و در آینده باید یک بیزینس چند میلیارد دلاری را اداره کند. یک هم اتاقی دیگرم در نوازندگی فوق العاده است. خلاصه در جمعی هستی که قوی ترین دانش آموز مدرسه خود بوده اند و همین کلی زمینه رشد است. یعنی ییل جایی است که کلی در برای پیشرفت به رویت باز می کند.
مرد یخی: چه جالب! از جهاتی شبیه دانشگاه دوره کارشناسی من در ایران است. یکی از هم اتاقی های خودم هم شبیه هم اتاقی تو مدال المپیاد ریاضی داشت. ولی شاید تا به حال این طور فکر نکردهه بود که حضور بین این دانشجویان قوی ارزش پرداخت هزینه داشته باشد! چون ما در ایران شهریه نمی پردازیم و بر خلاف آمریکا دانشگاههای دولتی خیلی بهتر از دانشگاههای خصوصی هستند. راستی این هزینه 45 هزار دلار خیلی سنگین نیست؟ پدر و مادرت به سختی نمی افتند؟ دانشجویان خارجی چطور؟
الکس: اتفاقا چرا سنگین است. تازه با هزینه خوابگاه و زندگی بیش از 60 هزار دلار می شود. ولی سیستم ییل و سائر دانشگاههای آیوی لیگ طوری است که همه با هر درآمدی بتوانند درس بخوانند. درر مرحله پذیرش، میزان درآمد خانواده دانش آموز اصلا موثر نیست و فقط بر اساس سابقه تحصیلی، پذیرش انجام می شود. بعد از پذیرش میزان توانایی خانواده ها بررسی می شود و بر اساس درآمد خانواده ها بخشی از شهریه waive می شود. طوری که 15% دانشجویان ییل اصلا شهریه نمی پردازند. البته کسی هویت این افراد را نمی داند. برای خودم هم درآمد خانواده ام فقط کمی بیشتر از حدی است که بخشی waive شود و برای همین باید همه شهریه را بپردازم. یکی از دغدغه های پدر و مادرم پرداخت شهریه من است. من در دانشگاه ایندیانا (محل زندگی خانواده اش) هم پذیرفته شده بودم و آنها حاضر بودند ماهی 2000 دلار هم به من بورس بدهند که آنجا بروم و خانواده ام می گفتند آنجا بروم ولی بالاخره راضی شدند که بروم ییل. البته خواهر و برادر ندارم و شاید اگر تک فرزند نبودم، خانواده ام راضی نمی شدند. (شهریه دانشگاهی که اکنون هستم بالا است. در گروه فعلی هم یک دانشجو است که دوره کارشناسی اینجا بوده است. اخیرا تعریف می کرد که خانواده اش راضی شده اند که در دانشگاه گران درس بخواند ولی در عوض وقتی سر کار رفت در پرداخت شهریه خواهرش کمک کند! جالب است که حتی بین والدین و فرزندان در آمریکا حساب و کتاب مالی وجود دارد.) برای دانشجویان بین المللی هم دقیقا همین سیستم است.
مرد یخی: یعنی بین یک شهروند آمریکا و یک خارجی هیچ فرقی نیست؟
الکس: نه فرقی نیست چون بودجه دولت فدرال نیست. در مقابل دانشگاههای دولتی متفاوت هستند. البته یکی از سیاست های مورد انتقاد این است که برای ایجاد diversity استانداردهای پذیرش برایی نژادهای مختلف متفاوت است. مثلا پذیرش یک آمریکایی سرخ پوست خیلی ساده تر از پذیرش یک آمریکایی سفید پوست است. یعنی یک سرخ پوست با نمره SAT و معدل کم تر پذیرفته می شود. یک سیاستی هست که آنها که کمتر ییل آمده اند، بیشتر ییل بیایند. اما برخی معترضند که این گونه حق یک دانش آموز قوی به خاطر نژادش تضییع می شود و نوعی تبعیض نژادی است.
مرد یخی: درست است اما بالاخره باید به افراد دیگر هم فرصت داد. این برای جامعه بهتر است. مثلا الان 40% زندانیان آمریکا سیاه پوست هستند. اگر برای آنها تبعیض مثبت وجود نداشته باشد، شانسس کمتری برای بهبود در نسل های بعد دارند و آمار جرم و جنایت بین آنها تفاوت نمی کند. در حالی که چنین سیاستی به آنها فرصت می دهد که وضعیت فرزندان خود را بهبود بدهند و این آمار جرم و جنایت را در آنها کم می کند که به نفع جامعه به عنوان یک کل است. راستی انتخاب رشته چگونه است؟
الکس: در دبیرستان بیشتر تمرکز روی ورود به دانشگاه خوب است. اگرچه می شود از ابتدا هم رشته تحصیلی داشت ولی اکثریت افراد در سال دوم لیسانس رشته خود را انتخاب می کنند.
مرد یخی: حدودا می توانی بگویی رشته های محبوب چه رشته هایی هستند؟
الکس: معمولا افرادی که می خواهند بلافاصله بعد از کارشناسی وارد بازار کار شوند مهندسی می خوانند ولی افرادی که حاضرند مدت بیشتر درس بخوانند در کارشناسی رشته مرتبط با پزشکی یا حقوقق می خوانند و بعد در دوره تکمیلی وارد دانشکده پزشکی و حقوق می شوند. بعد از این افراد رشته های بیزینس قرار دارد و بعد علوم انسانی و در نهایت هنر!
مرد یخی: چه جالب! تصوری که در ایران وجود دارد این است که در آمریکا رشته هایی مانند اقتصاد از مهندسی محبوب تر هستند.
الکس: نه این طور نیست. دلیل اصلی هم این است که با لیسانس اقتصاد نمی شود شغل خوبی داشت و اکثر این افراد باید وارد دوره تکمیلی هم شوند. البته در سطح تکمیلی از نظر فرصت های شغلیی شاید غیر از حقوق و پزشکی همه رشته ها شبیه هم باشند.
مرد یخی: خودت می خواهی پزشکی بخوانی. بنظرت تحصیل یک دوره پی اچ دی و پژوهش جذاب تر نیست؟
الکس: من تابستان ها در آزمایشگاههای پژوهشی مثل اینجا بوده ام و در نهایت به این نتیجه رسیدم که بیشتر دوست دارم کاری انجام دهم که اثرش را سریع ببینم. خوبی پزشکی این است که اثر کمکک به انسان ها را سریع می شود دید ولی کارهای پژوهشی دیربازده هستند. برای همین پزشکی خواهم خواند.
مرد یخی: به نظرت پذیرفته خواهی شد؟
الکس: معدل من خیلی بالا نیست. البته تجربیات پژوهشی و توصیه نامه های خیلی خوب دارم. پذیرش در یک دانشگاه دولتی برایم آسان است ولی خودم دوست دارم در یکی از 5 دانشگاه برتر پزشکیی درس بخوانم.
مرد یخی: ولی در دبیرستان که معدلت بالا بود. چرا در دانشگاه افت کرد؟
الکس: راستش را بخواهی اولویت ها عوض شد. من در دوره دبیرستان خیلی بیشتر درس می خواندم. ولی در دانشگاه تصمیم گرفتم روی مسائل جانبی مثل موسیقی، سفر و ... هم وقت بگذارم.

توضیح: ظاهرا سیستم پذیرش کارشناسی هم خیلی شبیه پذیرش دوره تکمیلی است. فکر کنم اگر در ایران افراد مطلع باشند، برخی از همان دوره دبیرستان اقدام می کنند تا در آمریکا تحصیل کنند. خوب بود که ما هم برخی از این سیاست ها را در کشور اجرا می کردیم. مثلا سیاست تبعیض مثبت خوب است. البته برای خانواده شهدا و سیستم منطقه بندی 1و2و3 کنکور در کشور وجود دارد ولی باید هدفمندتر شود و افراد قشر پایین را کمک کند. خیلی از افراد ساکن جنوب تهران در وضعیت پایین تر نسبت به متمولین مثلا سمنان زندگی می کنند و تبعیض بر حسب درآمد خیلی بهتر از تبعیض بر مبنای ناحیه جغرافیایی است. همچنین این سیاست که حداقل افرادی که توانایی دارند، شهریه هم بپردازند ایده خوبی است و گامی است در استقلال دانشگاه ها از بودجه دولتی و ارتقا دانشگاهها. حتی ممکن است مانند دانشگاههای خارجی زمینه پرداخت کمک هزینه به دانشجویان تحصیلات تکمیلی فراهم شود. البته اکنون هم در قبال تحصیل رایگان تعهدی برای خدمت می گیرند ولی در عمل بی فایده است و نتیجه اش هدر رفت بیت المال است. یعنی سرمایه کشور صرف تربیت افرادی می شود که به درد بازار کار ایران نمی خورند. از سویی مشخص می شود که ظاهرا تصوری که در ایران مبنی بر برتری رشته های علوم انسانی در غرب تبلیغ می شود صحیح نیست. ظاهرا محبوبیت رشته ها بر مبنای فرصت های شغلی و میزان درآمد در آینده است. برای همین هم پزشکی و حقوق و بعد مهندسی محبوب تر هستند. البته به رشته های دیگر هم دانشجویان قوی می روند ولی نه بگونه ای که مثلا اقتصاد رشته محبوب باشد

مطالب مرتبط

گفتگوهایی با الکس (قسمت اول _انتخاب رشته دانشگاهی در آمریکا)

مشاهده صفحه روایت ایرانیان از آمریکا
الکس را که یادتان هست؟ همان پسر یهودی ملحد! که دانشجوی کارشناسی دانشگاه ییل بود و برای کارآموزی آمده بود به گروه دیل. حدود 1.5 ماه در گروه بود و بعد برگشت آمریکا. در مدتی که در گروه بود گفتگوهای متعددی داشتیم که می خواهم چند مورد که برای خودم قابل توجه بود اشاره کنم. از این جهت شاید تا حدی ویژه است که او نماینده قشر نخبه آمریکایی است. یعنی قشری که جامعه آمریکا را اداره می کنند: قشر سفیدپوست و بالاتر از متوسط.

انتخاب رشته دانشگاهی در آمریکا

مرد یخی: می توانی کمی توضیح دهی چطور در آمریکا انتخاب رشته می کنید؟
الکس: باید به صورت تک تک به دانشگاه ها درخواست داد. یک امتحان کشوری به نام SAT می دهیم و بعد دانشگاه ها با استفاده از نمره آن و نمرات دروس دبیرستان پذیرش را انجام می دهند. دانشگاهه های خوب مانند هاروارد یا ییل، توصیه نامه هم می خواهند. توصیه نامه ها را یا از معلم های دبیرستان می شود گرفت یا کارفرمایان در صورتی که تجربه کاری وجود داشته باشد.
مرد یخی: چند دانشگاه درخواست دادی و نتیجه ها چطور بود؟ چطور تصمیم گرفتی کدام دانشگاه ها اقدام کنی؟
الکس: من 11 دانشگاه اقدام کردم. در هاروارد و پرینستون پذیرفته نشدم ولی در بقیه پذیرفته شدم. برای انتخاب با توجه به وضعیت تحصیلی خود و داده های موجود دانشگاه ها از پذیرفته شده های سالل قبل اقدام می کنند. مثلا خودم چون در مدرسه شاگرد دوم بود (از بین 1050 نفر!) و نمره هایم خوب بود (در طول چهار سال دبیرستان همه نمره ها +A بود غیر از یک درس که A بود!)، دانشگاه های با رتبه بالا اقدام کردم و چند مورد هم برای اطمینان اقدام کردم.
مرد یخی: ظاهرا شبیه دوره های تکمیلی است که خودم تجربه اش را داشتم. ما هم مشابه اقدام می کردیم. راستی کدام دانشگاه ها رتبه بالا محسوب می شوند؟
الکس: اول هاروارد و بعد پریسنتون و ییل تقریبا در یک حد و بعد ام آی تی و استنفورد در یک حد و بعد کلمبیا و پنسیلوانیا در یک حد و بعد هم کلتک و دوک و شیکاگو.
مرد یخی: جالب است چون با رتبه بندی هایی که در ذهن دانشجویان خارج آمریکا است فرق دارد. البته ام آی تی و استنفورد معروف هستند و حتی شاید بتوان گفت ام آی تی معروف ترین دانشگاه آمریکاا در ایران باشد ولی مثلا ییل معروف نیست!
الکس: جدی می گویی! ولی ییل در آمریکا خیلی معروف و شناخته شده است! طوری که مثلا وقتی در یک  جمع بگویی ییل درس می خوانی، توجه اکثریت جلب می شود. حتی گاهی برای جلوگیری ازز این حالت به جای این که بگویم در ییل درس می خوانم، اسم کالج درون ییل (ظاهرا دانشگاه ییل 12 کالج دارد که یک تقسیم بندی درون دانشگاهی است که مقتبس از دانشگاه آکسفورد است) را می آورم تا توجه جلب نشود. (این را که گفت یاد یک خاطره افتادم. چند سال پیش با چند تن از دوستان هم دانشگاهی در دوره ای بین دانشگاهی بودیم و خیلی اذیت و شیطنت می کردیم! برای جلوگیری از جلب نظر می گفتیم دانشجوی دانشگاه شهید واقفی هستیم! (دانشگاه شریف به نام شهید مجید شریف است که فامیل کامل او شریف واقفی است) تا بقیه فکر کنند از جای گمنامی آمده ایم :) نکته بانمک هم این بود که چند روز طول کشید تا همه متوجه شوند و برخی وقتی متوجه شدند تعجب کردند. )
مرد یخی: خودت ام آی تی و استنفورد هم پذیرفته شدی؟
الکس: استنفورد بله ولی ام آی تی اقدام نکردم چون قصد دارم بعد از لیسانس پزشکی بخوانم و ام آی تی برای این منظور مناسب نیست چون اصلا دانشکده پزشکی ندارد.
مرد یخی: ظاهرا در خارج آمریکا بیشتر دانشگاه هایی معروف هستند که در مهندسی قوی هستند. مثلا دانشگاه کارنگی ملون خیلی بیشتر از ییل مطرح است.
الکس: (با حالت ناراحتی و کلافگی) ولی این خنده دار است. قبولی در دانشگاه ییل خیلی سخت تر از کارنگی ملون است! کارنگی ملون هم دانشگاه خوبی است ولی اصلا در حد ییل نیست.
مرد یخی: دانشگاه برکلی چطور؟
الکس: برکلی دانشگاه خصوصی نیست. بصورت کلی قبولی در دانشگاه های خصوصی سخت تر است و دانشگاههای مطرح خصوصی هستند. برکلی در بین دانشگاههای دولتی، دانشگاه خوبی استت ولی پذیرش در آن خیلی ساده تر از ییل است. به علاوه برکلی هم دانشکده پزشکی ندارد و دانش آموزان قوی علاقه کمتری به آن نشان می دهند.
مرد یخی: جالب است، چون شهریه دانشگاههای دولتی خیلی کمتر است ولی باز محبوب هستند. به نظرت چرا این طور است؟
الکس: درست می گویی. مثلا شهریه ییل سالانه 45 هزار دلار است! (در مقابل شهریه دانشگاههای دولتی بین 20 تا 30 هزار دلار است) ولی خود ما هم در ییل می گوییم که این شهریه را فقط برایی آموزش نمی پردازیم. البته کیفیت آموزش از دانشگاههای دولتی بالاتر است ولی به این تفاوت شهریه نمی ارزد. قسمت عمده پرداخت این شهریه، به خاطر بودن بین دانشجویان قوی و رقابت و رشد حاصل از آن است. در ییل خیلی دانشجوهای قوی هستند. مثلا هم اتاقی من مدال طلای المپیاد ریاضی دارد و خیلی باهوش است. هم اتاقی دیگرم فرزند یک تاجر میلیاردر هنگ کنگی است و در آینده باید یک بیزینس چند میلیارد دلاری را اداره کند. یک هم اتاقی دیگرم در نوازندگی فوق العاده است. خلاصه در جمعی هستی که قوی ترین دانش آموز مدرسه خود بوده اند و همین کلی زمینه رشد است. یعنی ییل جایی است که کلی در برای پیشرفت به رویت باز می کند.
مرد یخی: چه جالب! از جهاتی شبیه دانشگاه دوره کارشناسی من در ایران است. یکی از هم اتاقی های خودم هم شبیه هم اتاقی تو مدال المپیاد ریاضی داشت. ولی شاید تا به حال این طور فکر نکردهه بود که حضور بین این دانشجویان قوی ارزش پرداخت هزینه داشته باشد! چون ما در ایران شهریه نمی پردازیم و بر خلاف آمریکا دانشگاههای دولتی خیلی بهتر از دانشگاههای خصوصی هستند. راستی این هزینه 45 هزار دلار خیلی سنگین نیست؟ پدر و مادرت به سختی نمی افتند؟ دانشجویان خارجی چطور؟
الکس: اتفاقا چرا سنگین است. تازه با هزینه خوابگاه و زندگی بیش از 60 هزار دلار می شود. ولی سیستم ییل و سائر دانشگاههای آیوی لیگ طوری است که همه با هر درآمدی بتوانند درس بخوانند. درر مرحله پذیرش، میزان درآمد خانواده دانش آموز اصلا موثر نیست و فقط بر اساس سابقه تحصیلی، پذیرش انجام می شود. بعد از پذیرش میزان توانایی خانواده ها بررسی می شود و بر اساس درآمد خانواده ها بخشی از شهریه waive می شود. طوری که 15% دانشجویان ییل اصلا شهریه نمی پردازند. البته کسی هویت این افراد را نمی داند. برای خودم هم درآمد خانواده ام فقط کمی بیشتر از حدی است که بخشی waive شود و برای همین باید همه شهریه را بپردازم. یکی از دغدغه های پدر و مادرم پرداخت شهریه من است. من در دانشگاه ایندیانا (محل زندگی خانواده اش) هم پذیرفته شده بودم و آنها حاضر بودند ماهی 2000 دلار هم به من بورس بدهند که آنجا بروم و خانواده ام می گفتند آنجا بروم ولی بالاخره راضی شدند که بروم ییل. البته خواهر و برادر ندارم و شاید اگر تک فرزند نبودم، خانواده ام راضی نمی شدند. (شهریه دانشگاهی که اکنون هستم بالا است. در گروه فعلی هم یک دانشجو است که دوره کارشناسی اینجا بوده است. اخیرا تعریف می کرد که خانواده اش راضی شده اند که در دانشگاه گران درس بخواند ولی در عوض وقتی سر کار رفت در پرداخت شهریه خواهرش کمک کند! جالب است که حتی بین والدین و فرزندان در آمریکا حساب و کتاب مالی وجود دارد.) برای دانشجویان بین المللی هم دقیقا همین سیستم است.
مرد یخی: یعنی بین یک شهروند آمریکا و یک خارجی هیچ فرقی نیست؟
الکس: نه فرقی نیست چون بودجه دولت فدرال نیست. در مقابل دانشگاههای دولتی متفاوت هستند. البته یکی از سیاست های مورد انتقاد این است که برای ایجاد diversity استانداردهای پذیرش برایی نژادهای مختلف متفاوت است. مثلا پذیرش یک آمریکایی سرخ پوست خیلی ساده تر از پذیرش یک آمریکایی سفید پوست است. یعنی یک سرخ پوست با نمره SAT و معدل کم تر پذیرفته می شود. یک سیاستی هست که آنها که کمتر ییل آمده اند، بیشتر ییل بیایند. اما برخی معترضند که این گونه حق یک دانش آموز قوی به خاطر نژادش تضییع می شود و نوعی تبعیض نژادی است.
مرد یخی: درست است اما بالاخره باید به افراد دیگر هم فرصت داد. این برای جامعه بهتر است. مثلا الان 40% زندانیان آمریکا سیاه پوست هستند. اگر برای آنها تبعیض مثبت وجود نداشته باشد، شانسس کمتری برای بهبود در نسل های بعد دارند و آمار جرم و جنایت بین آنها تفاوت نمی کند. در حالی که چنین سیاستی به آنها فرصت می دهد که وضعیت فرزندان خود را بهبود بدهند و این آمار جرم و جنایت را در آنها کم می کند که به نفع جامعه به عنوان یک کل است. راستی انتخاب رشته چگونه است؟
الکس: در دبیرستان بیشتر تمرکز روی ورود به دانشگاه خوب است. اگرچه می شود از ابتدا هم رشته تحصیلی داشت ولی اکثریت افراد در سال دوم لیسانس رشته خود را انتخاب می کنند.
مرد یخی: حدودا می توانی بگویی رشته های محبوب چه رشته هایی هستند؟
الکس: معمولا افرادی که می خواهند بلافاصله بعد از کارشناسی وارد بازار کار شوند مهندسی می خوانند ولی افرادی که حاضرند مدت بیشتر درس بخوانند در کارشناسی رشته مرتبط با پزشکی یا حقوقق می خوانند و بعد در دوره تکمیلی وارد دانشکده پزشکی و حقوق می شوند. بعد از این افراد رشته های بیزینس قرار دارد و بعد علوم انسانی و در نهایت هنر!
مرد یخی: چه جالب! تصوری که در ایران وجود دارد این است که در آمریکا رشته هایی مانند اقتصاد از مهندسی محبوب تر هستند.
الکس: نه این طور نیست. دلیل اصلی هم این است که با لیسانس اقتصاد نمی شود شغل خوبی داشت و اکثر این افراد باید وارد دوره تکمیلی هم شوند. البته در سطح تکمیلی از نظر فرصت های شغلیی شاید غیر از حقوق و پزشکی همه رشته ها شبیه هم باشند.
مرد یخی: خودت می خواهی پزشکی بخوانی. بنظرت تحصیل یک دوره پی اچ دی و پژوهش جذاب تر نیست؟
الکس: من تابستان ها در آزمایشگاههای پژوهشی مثل اینجا بوده ام و در نهایت به این نتیجه رسیدم که بیشتر دوست دارم کاری انجام دهم که اثرش را سریع ببینم. خوبی پزشکی این است که اثر کمکک به انسان ها را سریع می شود دید ولی کارهای پژوهشی دیربازده هستند. برای همین پزشکی خواهم خواند.
مرد یخی: به نظرت پذیرفته خواهی شد؟
الکس: معدل من خیلی بالا نیست. البته تجربیات پژوهشی و توصیه نامه های خیلی خوب دارم. پذیرش در یک دانشگاه دولتی برایم آسان است ولی خودم دوست دارم در یکی از 5 دانشگاه برتر پزشکیی درس بخوانم.
مرد یخی: ولی در دبیرستان که معدلت بالا بود. چرا در دانشگاه افت کرد؟
الکس: راستش را بخواهی اولویت ها عوض شد. من در دوره دبیرستان خیلی بیشتر درس می خواندم. ولی در دانشگاه تصمیم گرفتم روی مسائل جانبی مثل موسیقی، سفر و ... هم وقت بگذارم.

توضیح: ظاهرا سیستم پذیرش کارشناسی هم خیلی شبیه پذیرش دوره تکمیلی است. فکر کنم اگر در ایران افراد مطلع باشند، برخی از همان دوره دبیرستان اقدام می کنند تا در آمریکا تحصیل کنند. خوب بود که ما هم برخی از این سیاست ها را در کشور اجرا می کردیم. مثلا سیاست تبعیض مثبت خوب است. البته برای خانواده شهدا و سیستم منطقه بندی 1و2و3 کنکور در کشور وجود دارد ولی باید هدفمندتر شود و افراد قشر پایین را کمک کند. خیلی از افراد ساکن جنوب تهران در وضعیت پایین تر نسبت به متمولین مثلا سمنان زندگی می کنند و تبعیض بر حسب درآمد خیلی بهتر از تبعیض بر مبنای ناحیه جغرافیایی است. همچنین این سیاست که حداقل افرادی که توانایی دارند، شهریه هم بپردازند ایده خوبی است و گامی است در استقلال دانشگاه ها از بودجه دولتی و ارتقا دانشگاهها. حتی ممکن است مانند دانشگاههای خارجی زمینه پرداخت کمک هزینه به دانشجویان تحصیلات تکمیلی فراهم شود. البته اکنون هم در قبال تحصیل رایگان تعهدی برای خدمت می گیرند ولی در عمل بی فایده است و نتیجه اش هدر رفت بیت المال است. یعنی سرمایه کشور صرف تربیت افرادی می شود که به درد بازار کار ایران نمی خورند. از سویی مشخص می شود که ظاهرا تصوری که در ایران مبنی بر برتری رشته های علوم انسانی در غرب تبلیغ می شود صحیح نیست. ظاهرا محبوبیت رشته ها بر مبنای فرصت های شغلی و میزان درآمد در آینده است. برای همین هم پزشکی و حقوق و بعد مهندسی محبوب تر هستند. البته به رشته های دیگر هم دانشجویان قوی می روند ولی نه بگونه ای که مثلا اقتصاد رشته محبوب باشد

مطالب مرتبط