پلیس آمریکا
۲۰ آبان ۱۳۹۶
مریلند _ قسمت دوم
۲۰ آبان ۱۳۹۶
پلیس آمریکا
۲۰ آبان ۱۳۹۶
مریلند _ قسمت دوم
۲۰ آبان ۱۳۹۶
هفته پیش تعطیلات بین ترم بود و چون سال نو میلادی هم بود، اکثر افراد مسافرت می روند. تصمیم نداشتم مسافرت بروم چون تنهایی سفر کردن را دوست ندارم. ولی بعد از چند روز تنهایی در خانه و دانشگاه حوصله ام سر رفت و تصمیم گرفتم برای تنوع با یکی از دوستان که در دانشگاه مریلند درس می خواند سر بزنم. تماس گرفتم تا ببینم او برنامه ای دارد یا نه. تماس گرفتم و مشخص شد که جایی نخواهد رفت و لذا قرار شد برای 2-3 روز آنجا بروم.
روز دوشنبه 6 ژانویه بلیط تهیه کردم و با اتوبوس راهی شدم. مسیر حدود 3 ساعت بود و تقریبا خوابیدم تا رسیدیم به Union Station شهر واشنگتن یا به قول دوستم ایستگاه اتحاد! دوستم همراه هم خانه ای هایش دنبالم آمده بود. چمدان و کوله پشتی را دادیم آنها تا با ماشین به خانه خود ببرند و دو نفری رفتیم تا کمی واشنگتن گردی! کنیم. دانشگاه مریلند در شهر کوچک کالج پارک قرار دارد که حدود 10-15 کیلومتر با واشنگتن فاصله دارد. این دانشگاه جز یکی از دانشگاههای خوب دولتی آمریکا محسوب می شود.
شهر واشنگتن پایتخت آمریکا است ولی از نظر قانونی فقط یک بخش کوچک که با نام واشنگتن دی سی پایتخت مسحوب می شود که قبلا جز مریلند بوده است و در نقطه مرزی مریلند و ویرجینیا قرار دارد. امروزه عمده شهر حول این نقطه شکل گرفته است که در دو ایالت مریلند و ویرجینیا قرار دارد. با دوستم نهار خوردیم و با مترو راهی National Mall شدیم. بر خلاف معنای Mall در انگلیسی معیار، آنجا یک بازارچه نیست، بلکه یک میدان شبیه میدان نقش جهان است که ساختمان های مهم فدرال آمریکا در چهار گوشه آن قرار دارد. از جمله کاخ سفید، کنگره، چند وزارت خانه، کتاب خانه ملی و...
علاوه بر این چندین ساختمان که قبلا اداری بوده اند، اکنون به موزه های بزرگی تبدیل شده اند و طیف خوبی از انواع موزه در این میدان قرار دارد. مزیت بزرگ هم این است که تمام این موزه ها و بخشی از ساختمان های فدرال به صورت مجانی قابل بازدید است. آن قدر موزه و ساحتمان برای دیدن در این نقطه کوچک وجود دارد که به نظرم 3-4 روز کامل طول می کشد تا بشود همه آنها را دید و در صورت وقت داشتن به نظرم ارزشش را دارد.
چون اکثر موزه ها بین ساعات 5- 7 عصر بسته می شود و فقط 5-6 ساعت وقت داشتیم، با مشورت با دوست دوستم! که قبلا بازدید کرده بود تصمیم گرفتیم به چند موزه که با کمک مالی فردی به نام Smithon ایجاد شده و بیشتر شامل اشیا باستانی بودند سر بزنیم. از نظر تنوع خیلی وسیع بود و شامل انواع اشیا تاریخی مربوط به تمدن های مختلف و بازه های تاریخی مختلف می شد. یک نکته خیلی خیلی عجیب این بود که برخی اشیا تاریخی مثلا با بیش از هزار سال قدمت، بدون حفاظ در معرض دید بازدید کنندگان قرار داشت. ناخود آگاه چند تا را لمس کردم ولی سومی یا چهارمی بود که فردی آمد و تذکر داد.
برخی تابلوهای نقاشی چند صد ساله بدون یک حفاظ شیشه ای در معرض بازدید بود و اگر کسی بخواهد، خیلی راحت می تواند مثلا روی آنها خط بیندازد ولی هیچ حفاظی وجود نداشت. شاید بگویید هیچ کس این کار را نمی کند، ولی دوستم می گفت سابقه دارد و یک بار فردی یک نقاشی را با خودکار امضا کرده است! البته پیگیری شده است و فرد تنبیه اساسی شده است ولی چه فایده بعد از این که خرابکاری انجام شده است. همیشه پیشگیری بهتر است. خلاصه فکر نکنیم فقط در ایران است که به آثار تاریخی توجه لازم نمی شود. بخش هندی برایم جالب بود، چون دارای انواع بت های هندی در ابعاد و شکل های مختلف بود. نمی دانم چطور یک هندو هنوز در عصر مدرن خود را قانع می کند که این بت ها را بپرستد؟ البته با توجیهات مذهب هندو آشنا هستم ولی اکثریت قریب به اتفاق هندوها از آن توجیهات چیزی نمی دانند و خود بت را می پرستند. بخش چینی هم شامل بت ها و انواع موجودات افسانه ای بودیسم بود. یک بخش اسلامی هم داشتند که شامل آثاری از ایران و برخی کشورهای دیگر بود. یکی از اشیا جالب سنگ قبر یک فرد ایرانی بود که نامش هم روی آن بود و نوشته شده بود که از سوی یک آمریکایی به موزه اهدا شده است!!!
اما آن فرد آمریکایی یا سنگ قبر را دزدیده یا به قیمت کمی از صاحب اصلی خریده! اما چه کسی سنگ قبر پدرش را می فروشد؟ همان فرد اشیا مختلفی از کشورهای متعدد به موزه اهدا کرده بود و مشخص بود که شغلش جمع آوری اشیا تاریخی بوده است!
یکی دیگر از اشیا جالب یک صفحه قرآن قدیمی مربوط به 1100 سال پیش (قرن نه میلادی) بود که به خط کوفی نوشته شده بود. خواندن خط کوفی خیلی مشکل است ولی صفحه ای بود که در آن سوره نمل آغاز می شد و از آنجا می شد تشخیص داد کجای قرآن است. این را که دیدم از دوستم پرسیدم که روی آیفون، قرآن دارد یا نه؟ پاسخ مثبت داد و گفتم سوره نمل را آورد و با یکدیگر و با زحمت چک کردیم و دیدیم که با قرآن فعلی فرقی ندارد. کتابت آن قدر قدیمی بود که بعضی جاها الف را نداشت (چون کتابت در طول زمان خیلی تغییر کرده است) یا شیوه نقطه گذاری با امروز فرق می کرد ولی می شد تطابق داد. خلاصه این را نوشتم که بگویم یک صفحه قرآن 1100 سال پیش را چک کردیم و دیدیم که با قرآن امروز منطبق است.

بعد از دیدن چند موزه از این گروه موزه های Smithonian به موزه ملی هنر رفتیم. آن هم یک موزه سه طبقه است و اگر انسان بخواهد با دقت نگاه کند، خودش یک روز وقت می خواهد ولی ما 2 ساعت وقت داشتیم و خیلی سریع سعی کردیم تا جای ممکن موزه را گذرا ببینیم. موزه خیلی متنوع بود و از هنرهای خیلی باستانی تا کاملا مدرن را در بر می گرفت. نصف موزه هم مربوط به هنر آمریکا است. باز اینجا هم بخش ایرانی وجود داشت و شامل ایران باستان هم بود. جالب است که این همه اثر هنری را از سراسر جهان جمع کرده اند ولی به کشور خودمان که نگاه می کنیم، خلافش رخ داده و آثار باستانی کشور به بقیه کشورها رفته است. بخش تابلوهای نقاشی شامل تابلوهای از حدود 300 سال پیش تا همین اواخر می شد. البته از ظاهر نقاشی ها خیلی گران قیمت به نظر نمی آمد ولی باز فکر کنم بعضی ها حداقل صد هزار دلار می ارزید.
آن قدر موزه هنر را دیدیم که ساعت 7 شد و وقت تعطیلی موزه. با دوستم رفتیم یک کافی شاپ و تماس گرفت که هم خانه ای هایش دنبال ما بیایند. حدود نیم ساعت بعد آمدند و با هم رفتیم فرودگاه واشنگتن تا یک میهمان دیگر که دوست دوست دوستم بود! را pick up کنیم. به خانه رسیدیم و شام خوردیم. خانه نسبتا خوبی گرفته بودند و در دل حسرت خوردم که کاش هم خانه ای های این طور داشتم. البته نکته با مزه این بود که دو تا از هم خانه ای ها مذهبی از نوع حزب اللهی بودند و سومی حزب اللهی نبود و این بنده خدا تنها مانده بود و بقیه او را غریب گیر آورده بودند! میهمان دیگر هم از تکزاس آمده بود و از طرفداران آقایان عباسی و راتقی پور بود!

مطالب مرتبط

هفته پیش تعطیلات بین ترم بود و چون سال نو میلادی هم بود، اکثر افراد مسافرت می روند. تصمیم نداشتم مسافرت بروم چون تنهایی سفر کردن را دوست ندارم. ولی بعد از چند روز تنهایی در خانه و دانشگاه حوصله ام سر رفت و تصمیم گرفتم برای تنوع با یکی از دوستان که در دانشگاه مریلند درس می خواند سر بزنم. تماس گرفتم تا ببینم او برنامه ای دارد یا نه. تماس گرفتم و مشخص شد که جایی نخواهد رفت و لذا قرار شد برای 2-3 روز آنجا بروم.
روز دوشنبه 6 ژانویه بلیط تهیه کردم و با اتوبوس راهی شدم. مسیر حدود 3 ساعت بود و تقریبا خوابیدم تا رسیدیم به Union Station شهر واشنگتن یا به قول دوستم ایستگاه اتحاد! دوستم همراه هم خانه ای هایش دنبالم آمده بود. چمدان و کوله پشتی را دادیم آنها تا با ماشین به خانه خود ببرند و دو نفری رفتیم تا کمی واشنگتن گردی! کنیم. دانشگاه مریلند در شهر کوچک کالج پارک قرار دارد که حدود 10-15 کیلومتر با واشنگتن فاصله دارد. این دانشگاه جز یکی از دانشگاههای خوب دولتی آمریکا محسوب می شود.
شهر واشنگتن پایتخت آمریکا است ولی از نظر قانونی فقط یک بخش کوچک که با نام واشنگتن دی سی پایتخت مسحوب می شود که قبلا جز مریلند بوده است و در نقطه مرزی مریلند و ویرجینیا قرار دارد. امروزه عمده شهر حول این نقطه شکل گرفته است که در دو ایالت مریلند و ویرجینیا قرار دارد. با دوستم نهار خوردیم و با مترو راهی National Mall شدیم. بر خلاف معنای Mall در انگلیسی معیار، آنجا یک بازارچه نیست، بلکه یک میدان شبیه میدان نقش جهان است که ساختمان های مهم فدرال آمریکا در چهار گوشه آن قرار دارد. از جمله کاخ سفید، کنگره، چند وزارت خانه، کتاب خانه ملی و...
علاوه بر این چندین ساختمان که قبلا اداری بوده اند، اکنون به موزه های بزرگی تبدیل شده اند و طیف خوبی از انواع موزه در این میدان قرار دارد. مزیت بزرگ هم این است که تمام این موزه ها و بخشی از ساختمان های فدرال به صورت مجانی قابل بازدید است. آن قدر موزه و ساحتمان برای دیدن در این نقطه کوچک وجود دارد که به نظرم 3-4 روز کامل طول می کشد تا بشود همه آنها را دید و در صورت وقت داشتن به نظرم ارزشش را دارد.
چون اکثر موزه ها بین ساعات 5- 7 عصر بسته می شود و فقط 5-6 ساعت وقت داشتیم، با مشورت با دوست دوستم! که قبلا بازدید کرده بود تصمیم گرفتیم به چند موزه که با کمک مالی فردی به نام Smithon ایجاد شده و بیشتر شامل اشیا باستانی بودند سر بزنیم. از نظر تنوع خیلی وسیع بود و شامل انواع اشیا تاریخی مربوط به تمدن های مختلف و بازه های تاریخی مختلف می شد. یک نکته خیلی خیلی عجیب این بود که برخی اشیا تاریخی مثلا با بیش از هزار سال قدمت، بدون حفاظ در معرض دید بازدید کنندگان قرار داشت. ناخود آگاه چند تا را لمس کردم ولی سومی یا چهارمی بود که فردی آمد و تذکر داد.
برخی تابلوهای نقاشی چند صد ساله بدون یک حفاظ شیشه ای در معرض بازدید بود و اگر کسی بخواهد، خیلی راحت می تواند مثلا روی آنها خط بیندازد ولی هیچ حفاظی وجود نداشت. شاید بگویید هیچ کس این کار را نمی کند، ولی دوستم می گفت سابقه دارد و یک بار فردی یک نقاشی را با خودکار امضا کرده است! البته پیگیری شده است و فرد تنبیه اساسی شده است ولی چه فایده بعد از این که خرابکاری انجام شده است. همیشه پیشگیری بهتر است. خلاصه فکر نکنیم فقط در ایران است که به آثار تاریخی توجه لازم نمی شود. بخش هندی برایم جالب بود، چون دارای انواع بت های هندی در ابعاد و شکل های مختلف بود. نمی دانم چطور یک هندو هنوز در عصر مدرن خود را قانع می کند که این بت ها را بپرستد؟ البته با توجیهات مذهب هندو آشنا هستم ولی اکثریت قریب به اتفاق هندوها از آن توجیهات چیزی نمی دانند و خود بت را می پرستند. بخش چینی هم شامل بت ها و انواع موجودات افسانه ای بودیسم بود. یک بخش اسلامی هم داشتند که شامل آثاری از ایران و برخی کشورهای دیگر بود. یکی از اشیا جالب سنگ قبر یک فرد ایرانی بود که نامش هم روی آن بود و نوشته شده بود که از سوی یک آمریکایی به موزه اهدا شده است!!!
اما آن فرد آمریکایی یا سنگ قبر را دزدیده یا به قیمت کمی از صاحب اصلی خریده! اما چه کسی سنگ قبر پدرش را می فروشد؟ همان فرد اشیا مختلفی از کشورهای متعدد به موزه اهدا کرده بود و مشخص بود که شغلش جمع آوری اشیا تاریخی بوده است!
یکی دیگر از اشیا جالب یک صفحه قرآن قدیمی مربوط به 1100 سال پیش (قرن نه میلادی) بود که به خط کوفی نوشته شده بود. خواندن خط کوفی خیلی مشکل است ولی صفحه ای بود که در آن سوره نمل آغاز می شد و از آنجا می شد تشخیص داد کجای قرآن است. این را که دیدم از دوستم پرسیدم که روی آیفون، قرآن دارد یا نه؟ پاسخ مثبت داد و گفتم سوره نمل را آورد و با یکدیگر و با زحمت چک کردیم و دیدیم که با قرآن فعلی فرقی ندارد. کتابت آن قدر قدیمی بود که بعضی جاها الف را نداشت (چون کتابت در طول زمان خیلی تغییر کرده است) یا شیوه نقطه گذاری با امروز فرق می کرد ولی می شد تطابق داد. خلاصه این را نوشتم که بگویم یک صفحه قرآن 1100 سال پیش را چک کردیم و دیدیم که با قرآن امروز منطبق است.

بعد از دیدن چند موزه از این گروه موزه های Smithonian به موزه ملی هنر رفتیم. آن هم یک موزه سه طبقه است و اگر انسان بخواهد با دقت نگاه کند، خودش یک روز وقت می خواهد ولی ما 2 ساعت وقت داشتیم و خیلی سریع سعی کردیم تا جای ممکن موزه را گذرا ببینیم. موزه خیلی متنوع بود و از هنرهای خیلی باستانی تا کاملا مدرن را در بر می گرفت. نصف موزه هم مربوط به هنر آمریکا است. باز اینجا هم بخش ایرانی وجود داشت و شامل ایران باستان هم بود. جالب است که این همه اثر هنری را از سراسر جهان جمع کرده اند ولی به کشور خودمان که نگاه می کنیم، خلافش رخ داده و آثار باستانی کشور به بقیه کشورها رفته است. بخش تابلوهای نقاشی شامل تابلوهای از حدود 300 سال پیش تا همین اواخر می شد. البته از ظاهر نقاشی ها خیلی گران قیمت به نظر نمی آمد ولی باز فکر کنم بعضی ها حداقل صد هزار دلار می ارزید.
آن قدر موزه هنر را دیدیم که ساعت 7 شد و وقت تعطیلی موزه. با دوستم رفتیم یک کافی شاپ و تماس گرفت که هم خانه ای هایش دنبال ما بیایند. حدود نیم ساعت بعد آمدند و با هم رفتیم فرودگاه واشنگتن تا یک میهمان دیگر که دوست دوست دوستم بود! را pick up کنیم. به خانه رسیدیم و شام خوردیم. خانه نسبتا خوبی گرفته بودند و در دل حسرت خوردم که کاش هم خانه ای های این طور داشتم. البته نکته با مزه این بود که دو تا از هم خانه ای ها مذهبی از نوع حزب اللهی بودند و سومی حزب اللهی نبود و این بنده خدا تنها مانده بود و بقیه او را غریب گیر آورده بودند! میهمان دیگر هم از تکزاس آمده بود و از طرفداران آقایان عباسی و راتقی پور بود!

مطالب مرتبط