سفر به نیویورک ۴ (قسمت اول)
۱۴ آبان ۱۳۹۶
گشتی در کلان شهر ۲
۱۴ آبان ۱۳۹۶
سفر به نیویورک ۴ (قسمت اول)
۱۴ آبان ۱۳۹۶
گشتی در کلان شهر ۲
۱۴ آبان ۱۳۹۶

سفر به نیویورک 4 (قسمت دوم)

مشاهده صفحه روایت ایرانیان از آمریکا
دوشنبه آخرین روزی بود که در نیویورک بودیم. بلیط گرفته بودیم تا صبح ساعت 10 بازدیدی از سازمان ملل کنیم و بعدش هم اگر وقت شد به موزه هنرهای مدرن برویم که دیروز رفته بودیم. اما صبح با این که دوستم به موقع بیدار شده بود، مرا به موقع بیدار نکرد و دیر ماندیم! نمی دانیم چرا بیدار نکرده بود و گذاشته بود بخوابم. روز قبلش هم خیلی پیاده روی کرده بودم و خسته بودم.

وقتی بیدار شدم، به سرعت بدون خوردن صبحانه آماده شدم و راه افتادیم. حدود 10:30 رسیدیم که دیر بود و تور راه افتاده بود. به مسئول آنجا گفتیم و قبول کرد با پرداخت هزینه بلیط کودکان! با تور بعدیی برویم. بلیط را گرفتیم و رفتیم منتظر ایستادیم تا مسئول تور بیاید. اولین چیزی که جلب نظر می کرد، یک فرش ریزبافت ایران بود که قبل از انقلاب هدیه شده بود و در ورودی نصب شده بود. کلا کشورهای مختلف هدیه های زیادی از صنایع دستی خود به سازمان ملل داده اند که در راهروها و فضای عمومی نصب شده است.

حدود 20 نفر بودیم و که عمدتا اروپایی و آمریکایی بودند و تا جایی ذهنم است فقط ما خارج از کشورهای توسعه یافته بودیم. راهنما آمد که دختری از نژاد زرد بود که از لهجه اش معلوم بود آمریکایی نیستت و بعد مشخص شد اهل کره جنوبی است. کل تور حدود یک ساعت بود و ضمن بازدید از اماکن توضیحات توسط راهنما ارئه می شد. راهنما ابتدا یک توضیح کلی داد.

این که سازمان ملل برای گسترش صلح و برابری بعد از جنگ جهانی دوم در کنفرانس 1945 سانفرانسیسکو ایجاد شده است که دنیا در حال گذر از عصر استعمار و ورود به عصر استقلال اسمی کشورهاا بوده است. زمین سازمان ملل توسط خانواده ثروتمند راکفلر اهدا شده است. از نظر حقوقی، روی کاغذ سازمان ملل یک منطقه بین المللی است که جز خاک آمریکا محسوب نمی شود و قوانین آمریکا در آن اعتبار ندارد. یعنی اگر کسی جرمی داخل سازمان ملل انجام دهد، روی کاغذ باید در دیوان لاهه رسیدگی شود ولی خوب احتمالا تا به حال چنین مورد پیش نیامده. همه کشورهای عضو به صورت یکسان مالک زمین مربوط محسوب می شوند. البته در عمل دیدیم که دولت آمریکا مانند قضیه سفیر منصوب شده ایران، زورگویی می کند و این مالکیت مساوی در عمل وجود ندارد. سازمان ملل دارای پنج ساختمان اصلی است که بازدید کنندگان از آنهایی که در حال استفاده شدن نباشند بازدید می کنند. وقتی ما رفته بودیم، تالار مجمع عمومی در حال بازسازی بود و بازدید شامل آن نمی شد. برجی که در تلویزیون می بینیم محل استقرار هیات های دیپلماتیک است و شامل بازدید نمی شود.

در مسیر راهنما یک تکه از دیوار برلین را نشان داد که پر بود از شعار و اسپری که احتمالا در نفی وجود این دیوار بودند. امیدوارم روزی دیوارهای نژادی سرزمین فلسطین هم خراب شود. بعد رفتیم بهه ساختمانی که ارگان های جانبی سازمان ملل قرار دارند. جالب بود که یکی از ارگان ها مربوط به استقلال کشورهای مستعمره بود ولی امروز تقریبا فعالیتی ندارد ولی خوب سال 1945 بسیاری کشورها، از جمله فلسطین چنین حالتی داشتند. چند سالن را به ما نشان داد که در یکی-دو تا جلسه هم در حال برگزاری بود. عمده فعالیت ها حول ارتقا دادن وضعیت بهداشت و آموزش در کشورهای در حال توسعه بود. مثلا یک برنامه کمکی برای تغذیه داشتند که در کشورهایی که دختران از تحصیل محروم هستند یا کمتر اجازه دارند، در ازای این که خانواده ای اجازه دهد دخترانش تحصیل کند، روزی دو فنجان برنج مجانی بگیرند ولی برای پسرها روزی یک فنجان برنج بگیرند. یک نکته مهم این است که تمام فعالیت های سازمان ملل و تصمیمات آن غیر از یک مورد خاص برای اعضا الزام آور نیست. یعنی مثلا اگر شورای عمومی سازمان ملل با اتفاق آرا به کاری رای دهد، در عمل اگر عضوی قبول نکند، مشکلی برایش پیش نمی آید. غیر از یک مورد خاص که به آن خواهم پرداخت.

در طی مسیر راهنما به کارهای هنری اهدا شده و برخی یادمان ها هم می پرداخت. مثلا جایی یادمانی برای فلسطین وجود داشت و توضیح می داد که روزی به نام فلسطین نامگذاری شده است و اینن مساله یکی از مهمترین زمینه های فعالیت سازمان ملل است. جای دیگر در مورد پیمان ان پی تی صحبت کرد. آثاری از خرابی های هیروشما برای نمایش آورده بودند. یک مجسمه سنگی زن وجود داشت که هنگام انفجار اتمی در اثر موج انفجار به صورت روی زمین افتاده بود و پشت آن که در معرض انفجار قرار داشت ذوب شده بود ولی چهره سالم مانده بود. نشان می داد که بمب هسته ای قدرت انفجاری بالایی دارد و همه چیز را نابود می کند. راهنما توضیح می داد که فقط اسرائیل، هند و پاکستان آن را امضا نکرده اند. کره شمالی هم علی رغم این که از ان پی تی به صورت عملی و لفظی پس از امضا خارج شده است، ولی هنوز روند قانونی روی کاغذ را برای خروج انجام نداده است و لذا هنوز روی کاغذ حرف خود را پس نگرفته است.

در قسمت دیگر به پیمان اتاوا پرداخت که در مورد منع استفاده از مین های زمینی است. دقیق یادم نیست ولی گفت که یک مین چند دلار بیشتر برای تولید و کار گذاشتن هزینه دارد، فکر کنم گفت 3 دلار،، اما برای خنثی سازی هر مین نیاز به چند صد دلار هزینه دارد. پیمان اتاوا در راستای خلع مین های زمینی است و حدود 130 کشور آن را امضا کرده اند و می گفت تعداد کشته های سالانه مین بعد از اجرا این پیمان از بیش از ده هزار نفر به حدود سه هزار نفر کاهش پیدا کرده است. ایران، آمریکا و اسرائیل از جمله کشورهایی هستند که این پیمان را امضا نکرده اند.

آخرین قسمت بازدید، مهمترین بخش بود و به محل شورای امنیت سازمان ملل رفتیم! که آشنای همه است. از قضا جلسه ای هم برگزار نمی شد و برای همین راحت بازدید کردیم و نشستیم. همان میزیی که در تلویزیون با صندلی های آبی دور آن نشان داده می شود. قبلا ذکر شد که تنها تصمیمات یک ارگان سازمان ملل برای اعضا الزام آور است و آن همین شورای امنیت کشورهای قدرتمند! است. شورای امنیت 5 عضو ثابت دارد که در واقع برندگان جنگ جهانی دوم هستند و ده عضو غیر دائم که به صورت متناوب برای دو سال از محدوده های مختلف جغرافیایی انتخاب می شوند. تصمیمات شورای امنیت با رای اکثریت اعضا تصویب می شود اما یک قانون ناعادلانه آن را تبدیل به شورای امنیت کشورهای قدرتمند کرده است. بله، حق وتو. حق وتو یعنی این که برای تصویب قطع نامه ها باید 5 کشور عضو با هم به آن رای مثبت دهند و اگر یکی رای منفی دهد، ولی 14 رای دیگر مثبت باشد، قطع نامه تصویب نمی شود. همین قانون مسخره و ناعادلانه باعث می شود که این پنج کشور این شورا را در راستای اهداف خود به کار بگیرند. مهمترین بخش قطع نامه ها هم وضع تحریم و تصویب حمله نظامی است. تحریم های ایران و حمله نظامی به لیبی از تصمیمات این شورا بود. نکته جالب این است که خیلی وقت ها این پنج کشور حتی داخل این شورا هم نمی توانند منافع خود را دنبال کنند و خارج آن دنبال می کنند. مثل حمله آمریکا به عراق و حمله روسیه به گرجستان. راستی در طول مسیر با یک آمریکایی صحبت می کردیم. یک مرد 50-60 ساله بود. با هم در مورد بی عدالتی های ساختار سازمان ملل صحبت می کردیم و جالب است که اکثر حرف ها را قبول داشت.. می گفت به نظرش در سال 1945 داشتن حق وتو برای این پنج کشور لازم بود چون عملا بدون توافق آنها، پیشبرد صلح جهانی ممکن نبود. یعنی درست است که باز بی عدالتی بود ولی یک سختار لازم است برای اجرایی شدن با واقعیت هم سازگار باشد. اما اکنون 70 سال از آن زمان گذشته است و وضعیت دنیا خیلی عوض شده است و نیاز است ساختار تغییر کند. با این که ما علیه آمریکا صحبت می کردیم، محترمانه برخورد می کرد و وقتی فهمید در چه دانشگاههایی تحصیل می کنیم، گفت معلوم است دانشجوهای خوبی هم هستید. به دوستم گفتم که مردم آمریکا برایم خیلی عجیب هستند. عمدتا پرخاشگر نیستند و دید بازی دارند ولی عجیب است که برآیند دولت آنها مستکبرترین دولت جهانی است که دستش تا مرفق به خون آلوده است.

بعد از بازدید از شورای امنیت به پایان تور رسیدیم و به بخشی هدایت شدیم که می شد یادگاری خرید. یکی از یادگاری ها این بود که چون سازمان ملل خاک آمریکا نیست، امکانش است که در پاسپورتت خود مهر ورود به ناحیه تحت حاکمیت آن را بزنید ولی ما پاسپورتمان همراهمان نبود.

نزدیک دوازده بود که خارج شدیم. دیگر برای رفتن به جای دیگر دیر شده بود و تصمیم گرفتیم بعد از قدم زدن در خیابان های اطراف برای نهار برویم شرکت گوگل پیش دوستان و از آنجا راه بیفتیم. حدودد ساعت دو بود که به گوگل رسیدیم. قبلا توضیح داده ام که نهار و شام در گوگل برای کارمندان مجانی است. خیلی نهار مفصلی هم می دهند. غذاخوری به صورت سلف سرویسی اداره می شود و خیلی کامل شامل مثلا بیش از 10 نوع غذای مختلف، چندین نوع شیرینی و دسر و میوه و نوشیدنی. خلاصه خیلی تنوع داشت و ما هم ماهی سالمون انتخاب کردیم. بعد از نهار رفتیم نماز بخوانیم و در آنجا یک ایرانی دیگر را دیدیم و کمی در مورد گوگل صحبت کردیم. این ولخرجی عظیم در گوگل مانند پرداخت حقوق خیلی بالا حی به نسبت آمریکا، انواع غذا و خوراکی مجانی و ساختمان در یکی از بهترین محله های نیویورک نشان از درآمد بالای گوگل می دهد. اما فکر می کنید این درآمد بالا از کجا می آید؟ بیش از 90 درصد درآمد گوگل از تبلیغات حاصل می شود! آنجا بود که متوجه شدم، صنعت تبلیغات چقدر صنعت پردرآمد و مهمی است. بسیاری از شرکت های معروف مانند فیسبوک، گوگل و یوتیوب، بر خلاف ظاهر خود در واقع شرکت تبلیغاتی هستند. ایده هم ساده است ولی کسانی که اولین بار به این ایده توجه کرده اند، دارای خلاقیت بالا بوده اند. ایده این است که خدمات رایگان به کاربران داده شود، طوری که جذب شوند و بعد از این طریق تبلیغات شرکت ها به این کاربران معرفی شود. از همین طریق گوگل سال گذشته 60 ملیارد دلار درآمد داشته است و این یعنی درآمد متوسط سرانه کارمندان گوگل حدود 12 ملیون دلار است و با توجه به حقوق حدودا صد هزار دلاری بیشتر کارمندان گوگل، نشان می دهد که در واقع سود اصلی به جیب یک عده خاص می رود. این درآمد سرسام آور که برابر درآمد نفتی ایران در سال هایی قبل تحریم است، نشان می دهد چرا ولخرجی های گوگل عجیب نیست و چرا گوگل روی تکنولوژی های گران قیمت می تواند سرمایه گذاری کند. نمی دانم آیا در ایران هم امکان دارد کسی به صورت بومی چنین کاری کند؟ چینی ها نشان داده اند که این کار را می توانند کنند!

آن قدر مشغول صحبت بودیم که گذر زمان را متوجه نشدیم و یکهو متوجه شدیم که فقط نیم ساعت به حرکت اتوبوس مانده است. سریع خداحافظی کردیم و با مترو رفتیم سمت ترمینال. وسط یک ایستگاهه هم زود پیاده شدیم و با کلی دویدن به زحمت رسیدیم. زمان حرکت اتوبوس من، 4:15 بود. 4:17 دقیقه سوار شدم و اتوبوس هم 4:19 دقیقه راه افتاد!

مطالب مرتبط

سفر به نیویورک 4 (قسمت دوم)

مشاهده صفحه روایت ایرانیان از آمریکا
دوشنبه آخرین روزی بود که در نیویورک بودیم. بلیط گرفته بودیم تا صبح ساعت 10 بازدیدی از سازمان ملل کنیم و بعدش هم اگر وقت شد به موزه هنرهای مدرن برویم که دیروز رفته بودیم. اما صبح با این که دوستم به موقع بیدار شده بود، مرا به موقع بیدار نکرد و دیر ماندیم! نمی دانیم چرا بیدار نکرده بود و گذاشته بود بخوابم. روز قبلش هم خیلی پیاده روی کرده بودم و خسته بودم.

وقتی بیدار شدم، به سرعت بدون خوردن صبحانه آماده شدم و راه افتادیم. حدود 10:30 رسیدیم که دیر بود و تور راه افتاده بود. به مسئول آنجا گفتیم و قبول کرد با پرداخت هزینه بلیط کودکان! با تور بعدیی برویم. بلیط را گرفتیم و رفتیم منتظر ایستادیم تا مسئول تور بیاید. اولین چیزی که جلب نظر می کرد، یک فرش ریزبافت ایران بود که قبل از انقلاب هدیه شده بود و در ورودی نصب شده بود. کلا کشورهای مختلف هدیه های زیادی از صنایع دستی خود به سازمان ملل داده اند که در راهروها و فضای عمومی نصب شده است.

حدود 20 نفر بودیم و که عمدتا اروپایی و آمریکایی بودند و تا جایی ذهنم است فقط ما خارج از کشورهای توسعه یافته بودیم. راهنما آمد که دختری از نژاد زرد بود که از لهجه اش معلوم بود آمریکایی نیستت و بعد مشخص شد اهل کره جنوبی است. کل تور حدود یک ساعت بود و ضمن بازدید از اماکن توضیحات توسط راهنما ارئه می شد. راهنما ابتدا یک توضیح کلی داد.

این که سازمان ملل برای گسترش صلح و برابری بعد از جنگ جهانی دوم در کنفرانس 1945 سانفرانسیسکو ایجاد شده است که دنیا در حال گذر از عصر استعمار و ورود به عصر استقلال اسمی کشورهاا بوده است. زمین سازمان ملل توسط خانواده ثروتمند راکفلر اهدا شده است. از نظر حقوقی، روی کاغذ سازمان ملل یک منطقه بین المللی است که جز خاک آمریکا محسوب نمی شود و قوانین آمریکا در آن اعتبار ندارد. یعنی اگر کسی جرمی داخل سازمان ملل انجام دهد، روی کاغذ باید در دیوان لاهه رسیدگی شود ولی خوب احتمالا تا به حال چنین مورد پیش نیامده. همه کشورهای عضو به صورت یکسان مالک زمین مربوط محسوب می شوند. البته در عمل دیدیم که دولت آمریکا مانند قضیه سفیر منصوب شده ایران، زورگویی می کند و این مالکیت مساوی در عمل وجود ندارد. سازمان ملل دارای پنج ساختمان اصلی است که بازدید کنندگان از آنهایی که در حال استفاده شدن نباشند بازدید می کنند. وقتی ما رفته بودیم، تالار مجمع عمومی در حال بازسازی بود و بازدید شامل آن نمی شد. برجی که در تلویزیون می بینیم محل استقرار هیات های دیپلماتیک است و شامل بازدید نمی شود.

در مسیر راهنما یک تکه از دیوار برلین را نشان داد که پر بود از شعار و اسپری که احتمالا در نفی وجود این دیوار بودند. امیدوارم روزی دیوارهای نژادی سرزمین فلسطین هم خراب شود. بعد رفتیم بهه ساختمانی که ارگان های جانبی سازمان ملل قرار دارند. جالب بود که یکی از ارگان ها مربوط به استقلال کشورهای مستعمره بود ولی امروز تقریبا فعالیتی ندارد ولی خوب سال 1945 بسیاری کشورها، از جمله فلسطین چنین حالتی داشتند. چند سالن را به ما نشان داد که در یکی-دو تا جلسه هم در حال برگزاری بود. عمده فعالیت ها حول ارتقا دادن وضعیت بهداشت و آموزش در کشورهای در حال توسعه بود. مثلا یک برنامه کمکی برای تغذیه داشتند که در کشورهایی که دختران از تحصیل محروم هستند یا کمتر اجازه دارند، در ازای این که خانواده ای اجازه دهد دخترانش تحصیل کند، روزی دو فنجان برنج مجانی بگیرند ولی برای پسرها روزی یک فنجان برنج بگیرند. یک نکته مهم این است که تمام فعالیت های سازمان ملل و تصمیمات آن غیر از یک مورد خاص برای اعضا الزام آور نیست. یعنی مثلا اگر شورای عمومی سازمان ملل با اتفاق آرا به کاری رای دهد، در عمل اگر عضوی قبول نکند، مشکلی برایش پیش نمی آید. غیر از یک مورد خاص که به آن خواهم پرداخت.

در طی مسیر راهنما به کارهای هنری اهدا شده و برخی یادمان ها هم می پرداخت. مثلا جایی یادمانی برای فلسطین وجود داشت و توضیح می داد که روزی به نام فلسطین نامگذاری شده است و اینن مساله یکی از مهمترین زمینه های فعالیت سازمان ملل است. جای دیگر در مورد پیمان ان پی تی صحبت کرد. آثاری از خرابی های هیروشما برای نمایش آورده بودند. یک مجسمه سنگی زن وجود داشت که هنگام انفجار اتمی در اثر موج انفجار به صورت روی زمین افتاده بود و پشت آن که در معرض انفجار قرار داشت ذوب شده بود ولی چهره سالم مانده بود. نشان می داد که بمب هسته ای قدرت انفجاری بالایی دارد و همه چیز را نابود می کند. راهنما توضیح می داد که فقط اسرائیل، هند و پاکستان آن را امضا نکرده اند. کره شمالی هم علی رغم این که از ان پی تی به صورت عملی و لفظی پس از امضا خارج شده است، ولی هنوز روند قانونی روی کاغذ را برای خروج انجام نداده است و لذا هنوز روی کاغذ حرف خود را پس نگرفته است.

در قسمت دیگر به پیمان اتاوا پرداخت که در مورد منع استفاده از مین های زمینی است. دقیق یادم نیست ولی گفت که یک مین چند دلار بیشتر برای تولید و کار گذاشتن هزینه دارد، فکر کنم گفت 3 دلار،، اما برای خنثی سازی هر مین نیاز به چند صد دلار هزینه دارد. پیمان اتاوا در راستای خلع مین های زمینی است و حدود 130 کشور آن را امضا کرده اند و می گفت تعداد کشته های سالانه مین بعد از اجرا این پیمان از بیش از ده هزار نفر به حدود سه هزار نفر کاهش پیدا کرده است. ایران، آمریکا و اسرائیل از جمله کشورهایی هستند که این پیمان را امضا نکرده اند.

آخرین قسمت بازدید، مهمترین بخش بود و به محل شورای امنیت سازمان ملل رفتیم! که آشنای همه است. از قضا جلسه ای هم برگزار نمی شد و برای همین راحت بازدید کردیم و نشستیم. همان میزیی که در تلویزیون با صندلی های آبی دور آن نشان داده می شود. قبلا ذکر شد که تنها تصمیمات یک ارگان سازمان ملل برای اعضا الزام آور است و آن همین شورای امنیت کشورهای قدرتمند! است. شورای امنیت 5 عضو ثابت دارد که در واقع برندگان جنگ جهانی دوم هستند و ده عضو غیر دائم که به صورت متناوب برای دو سال از محدوده های مختلف جغرافیایی انتخاب می شوند. تصمیمات شورای امنیت با رای اکثریت اعضا تصویب می شود اما یک قانون ناعادلانه آن را تبدیل به شورای امنیت کشورهای قدرتمند کرده است. بله، حق وتو. حق وتو یعنی این که برای تصویب قطع نامه ها باید 5 کشور عضو با هم به آن رای مثبت دهند و اگر یکی رای منفی دهد، ولی 14 رای دیگر مثبت باشد، قطع نامه تصویب نمی شود. همین قانون مسخره و ناعادلانه باعث می شود که این پنج کشور این شورا را در راستای اهداف خود به کار بگیرند. مهمترین بخش قطع نامه ها هم وضع تحریم و تصویب حمله نظامی است. تحریم های ایران و حمله نظامی به لیبی از تصمیمات این شورا بود. نکته جالب این است که خیلی وقت ها این پنج کشور حتی داخل این شورا هم نمی توانند منافع خود را دنبال کنند و خارج آن دنبال می کنند. مثل حمله آمریکا به عراق و حمله روسیه به گرجستان. راستی در طول مسیر با یک آمریکایی صحبت می کردیم. یک مرد 50-60 ساله بود. با هم در مورد بی عدالتی های ساختار سازمان ملل صحبت می کردیم و جالب است که اکثر حرف ها را قبول داشت.. می گفت به نظرش در سال 1945 داشتن حق وتو برای این پنج کشور لازم بود چون عملا بدون توافق آنها، پیشبرد صلح جهانی ممکن نبود. یعنی درست است که باز بی عدالتی بود ولی یک سختار لازم است برای اجرایی شدن با واقعیت هم سازگار باشد. اما اکنون 70 سال از آن زمان گذشته است و وضعیت دنیا خیلی عوض شده است و نیاز است ساختار تغییر کند. با این که ما علیه آمریکا صحبت می کردیم، محترمانه برخورد می کرد و وقتی فهمید در چه دانشگاههایی تحصیل می کنیم، گفت معلوم است دانشجوهای خوبی هم هستید. به دوستم گفتم که مردم آمریکا برایم خیلی عجیب هستند. عمدتا پرخاشگر نیستند و دید بازی دارند ولی عجیب است که برآیند دولت آنها مستکبرترین دولت جهانی است که دستش تا مرفق به خون آلوده است.

بعد از بازدید از شورای امنیت به پایان تور رسیدیم و به بخشی هدایت شدیم که می شد یادگاری خرید. یکی از یادگاری ها این بود که چون سازمان ملل خاک آمریکا نیست، امکانش است که در پاسپورتت خود مهر ورود به ناحیه تحت حاکمیت آن را بزنید ولی ما پاسپورتمان همراهمان نبود.

نزدیک دوازده بود که خارج شدیم. دیگر برای رفتن به جای دیگر دیر شده بود و تصمیم گرفتیم بعد از قدم زدن در خیابان های اطراف برای نهار برویم شرکت گوگل پیش دوستان و از آنجا راه بیفتیم. حدودد ساعت دو بود که به گوگل رسیدیم. قبلا توضیح داده ام که نهار و شام در گوگل برای کارمندان مجانی است. خیلی نهار مفصلی هم می دهند. غذاخوری به صورت سلف سرویسی اداره می شود و خیلی کامل شامل مثلا بیش از 10 نوع غذای مختلف، چندین نوع شیرینی و دسر و میوه و نوشیدنی. خلاصه خیلی تنوع داشت و ما هم ماهی سالمون انتخاب کردیم. بعد از نهار رفتیم نماز بخوانیم و در آنجا یک ایرانی دیگر را دیدیم و کمی در مورد گوگل صحبت کردیم. این ولخرجی عظیم در گوگل مانند پرداخت حقوق خیلی بالا حی به نسبت آمریکا، انواع غذا و خوراکی مجانی و ساختمان در یکی از بهترین محله های نیویورک نشان از درآمد بالای گوگل می دهد. اما فکر می کنید این درآمد بالا از کجا می آید؟ بیش از 90 درصد درآمد گوگل از تبلیغات حاصل می شود! آنجا بود که متوجه شدم، صنعت تبلیغات چقدر صنعت پردرآمد و مهمی است. بسیاری از شرکت های معروف مانند فیسبوک، گوگل و یوتیوب، بر خلاف ظاهر خود در واقع شرکت تبلیغاتی هستند. ایده هم ساده است ولی کسانی که اولین بار به این ایده توجه کرده اند، دارای خلاقیت بالا بوده اند. ایده این است که خدمات رایگان به کاربران داده شود، طوری که جذب شوند و بعد از این طریق تبلیغات شرکت ها به این کاربران معرفی شود. از همین طریق گوگل سال گذشته 60 ملیارد دلار درآمد داشته است و این یعنی درآمد متوسط سرانه کارمندان گوگل حدود 12 ملیون دلار است و با توجه به حقوق حدودا صد هزار دلاری بیشتر کارمندان گوگل، نشان می دهد که در واقع سود اصلی به جیب یک عده خاص می رود. این درآمد سرسام آور که برابر درآمد نفتی ایران در سال هایی قبل تحریم است، نشان می دهد چرا ولخرجی های گوگل عجیب نیست و چرا گوگل روی تکنولوژی های گران قیمت می تواند سرمایه گذاری کند. نمی دانم آیا در ایران هم امکان دارد کسی به صورت بومی چنین کاری کند؟ چینی ها نشان داده اند که این کار را می توانند کنند!

آن قدر مشغول صحبت بودیم که گذر زمان را متوجه نشدیم و یکهو متوجه شدیم که فقط نیم ساعت به حرکت اتوبوس مانده است. سریع خداحافظی کردیم و با مترو رفتیم سمت ترمینال. وسط یک ایستگاهه هم زود پیاده شدیم و با کلی دویدن به زحمت رسیدیم. زمان حرکت اتوبوس من، 4:15 بود. 4:17 دقیقه سوار شدم و اتوبوس هم 4:19 دقیقه راه افتاد!

مطالب مرتبط