با استاد راهنمایم ساعت هشت صبح جلسه دارم. از وقتی که برای فرصت مطالعاتی طولانی رفته به گوگل، چارهای جز این نیست که یا اول صبح یا دم غروب جلسه داشته باشیم.
مطالعهNew York
۲ آبان ۱۳۹۶راهیان ارزش های آمریکایی
۲ آبان ۱۳۹۶خاطرات یک دانشجوی محجبه در آمریکا / قسمت سوم: استفاده ابزاری از زن
مشاهده صفحه روایت ایرانیان از آمریکایک خصوصیت کلی در مورد دختران آمریکایی که در این چند سالهی حضور در دانشگاه متوجه شدم این بود که بطور معمول از لحاظ درسی پایینتر از پسران آمریکایی هستند، اگرچه موارد استثناء هم وجود داره. شاید یکی از دلایل اصلیاش این باشه که دخترهای اینجا از کودکی به جذابتر کردن خود برای جنس مخالف اهمیت میدن و در نتیجه از لحاظ علمی ضعیفتر هستند. بعضاً در دانشگاه میدیدم که دخترها سعی میکنن برای انجام تمرینها و پروژهها از پسرهای قوی کمک میگیرند.
* یکی از دخترهای هم کلاسیام، جکی، نمونهای از این دخترها بود. از لحاظ علمی ضعیف بود. اگرچه برای حل تمرینها میومد پیش من، ولی برای انجام پروژهها از پسرها کمک میگرفت و معمولاً در این جور موارد از جذابیت زنانهاش استفاده میکرد تا بلکه کمکش کنند...
* یادمه یک بار وسط سالن مطالعه دانشکده، بصورت طاق باز دراز کشیده بود. صحنهی زشتی بود بطوریکه حتی من دختر هم حالت بدی بهم دست داد. در این حالت بود که یکی از پسرهای سیه چرده اهل یکی از کشورهای آمریکای جنوبی وارد سالن مطالعه شد. کمی با جکی خوش و بش کرد و بعد جکی برای انجام پروژه ازش کمک خواست. پسره گفت اگر کمکت کنم چی میدی، جواب داد که برات کافی میخرم. پسره قبول نکرد و گفت با هم بریم بیرون جکی که از این توهین جا خورده بود، سریع از جاش پا شد و خودش رو جمع کرد...
* تا مدتها زشتی این صحنه در ذهنم بود. نمیدونم، شاید هم این طور رفتارها، از لوازم رقابت شدید زن و مرد برای پیشرفت یکسان محسوب میشه.
* بدتر از جکی، یک همکلاسی دختر دیگه هم داشتم که اغلب اوقات وسط کلاس میرفت بیرون که سیگار بکشه و هیچ وقت سر کلاس تمرکز نداشت. یک بار بعد از کلاس سر صحبت رو باهاش باز کردم. همون طور که حدس میزدم در زندگیش مشکلات متعددی داشت. میگفت از دوست پسرش بچهدار شده و الان بچهاش رو میگذاره مهد کودک و باید ماهانه دو هزار دلار براش پرداخت کنه. دوست پسرش هم ولش کرده بود رفته بود.... بعد از یک ترم که ندیدمش سراغش رو از بچهها گرفتم، گفتن انصراف داده...
* برخلاف دانشگاههای ایران که همهی فشار بر دانشجو در آخر ترم میاد، اینجا فشار درسی در طول ترم تقسیم میشه در پروژههای تیمی و تمرینها. برای یکی از پروژههای تیمی، دردسری برای پیدا کردن همگروهی داشتم. با حجاب بودن و ایرانی بودنم باعث شده بود که کسی با من همگروهی نشه. یک پسر آمریکایی که هیچ همگروهی نداشت، تا فهمید ایرانی هستم گفت گروه من پر شده
* نهایتاً با یک دختر یهودی از خانوادهای بسیار سطح بالا همگروهی شدم که استثنائاً هم از لحاظ علمی قوی بود و هم خوش برخورد بود. میگفت از بچگی یک همبازی ایرانی داشته و برخلاف سایر همکلاسیهام، دید خوبی به ایران داشت.
* گاهی اوقات در حین انجام پروژه صحبت میکردیم و باهام درد دل میکرد که چه اذیتهایی از پسرهای دانشکده دیده بود. میگفت تا رابطهاش با دوست پسرش تموم میشه، پسرهای دیگه میان دنبالش و با دروغ مدتی سر کار میگذارنش و بعد هم مجبور میشه ترکشون کنه. دیگه به جایی رسیده که نمیخواست دوست پسر دیگهای داشته باشه. میگفت سعی میکنم وقتم رو با سگ و گربهام پر کنم
* یکی از دخترهای هم کلاسیام، جکی، نمونهای از این دخترها بود. از لحاظ علمی ضعیف بود. اگرچه برای حل تمرینها میومد پیش من، ولی برای انجام پروژهها از پسرها کمک میگرفت و معمولاً در این جور موارد از جذابیت زنانهاش استفاده میکرد تا بلکه کمکش کنند...
* یادمه یک بار وسط سالن مطالعه دانشکده، بصورت طاق باز دراز کشیده بود. صحنهی زشتی بود بطوریکه حتی من دختر هم حالت بدی بهم دست داد. در این حالت بود که یکی از پسرهای سیه چرده اهل یکی از کشورهای آمریکای جنوبی وارد سالن مطالعه شد. کمی با جکی خوش و بش کرد و بعد جکی برای انجام پروژه ازش کمک خواست. پسره گفت اگر کمکت کنم چی میدی، جواب داد که برات کافی میخرم. پسره قبول نکرد و گفت با هم بریم بیرون جکی که از این توهین جا خورده بود، سریع از جاش پا شد و خودش رو جمع کرد...
* تا مدتها زشتی این صحنه در ذهنم بود. نمیدونم، شاید هم این طور رفتارها، از لوازم رقابت شدید زن و مرد برای پیشرفت یکسان محسوب میشه.
* بدتر از جکی، یک همکلاسی دختر دیگه هم داشتم که اغلب اوقات وسط کلاس میرفت بیرون که سیگار بکشه و هیچ وقت سر کلاس تمرکز نداشت. یک بار بعد از کلاس سر صحبت رو باهاش باز کردم. همون طور که حدس میزدم در زندگیش مشکلات متعددی داشت. میگفت از دوست پسرش بچهدار شده و الان بچهاش رو میگذاره مهد کودک و باید ماهانه دو هزار دلار براش پرداخت کنه. دوست پسرش هم ولش کرده بود رفته بود.... بعد از یک ترم که ندیدمش سراغش رو از بچهها گرفتم، گفتن انصراف داده...
* برخلاف دانشگاههای ایران که همهی فشار بر دانشجو در آخر ترم میاد، اینجا فشار درسی در طول ترم تقسیم میشه در پروژههای تیمی و تمرینها. برای یکی از پروژههای تیمی، دردسری برای پیدا کردن همگروهی داشتم. با حجاب بودن و ایرانی بودنم باعث شده بود که کسی با من همگروهی نشه. یک پسر آمریکایی که هیچ همگروهی نداشت، تا فهمید ایرانی هستم گفت گروه من پر شده
* نهایتاً با یک دختر یهودی از خانوادهای بسیار سطح بالا همگروهی شدم که استثنائاً هم از لحاظ علمی قوی بود و هم خوش برخورد بود. میگفت از بچگی یک همبازی ایرانی داشته و برخلاف سایر همکلاسیهام، دید خوبی به ایران داشت.
* گاهی اوقات در حین انجام پروژه صحبت میکردیم و باهام درد دل میکرد که چه اذیتهایی از پسرهای دانشکده دیده بود. میگفت تا رابطهاش با دوست پسرش تموم میشه، پسرهای دیگه میان دنبالش و با دروغ مدتی سر کار میگذارنش و بعد هم مجبور میشه ترکشون کنه. دیگه به جایی رسیده که نمیخواست دوست پسر دیگهای داشته باشه. میگفت سعی میکنم وقتم رو با سگ و گربهام پر کنم
مطالب مرتبط
همسفر شراب (قسمت سیوهشتم-بخش اول)
۳۰ شهریور ۱۴۰۱
دو خانم جوان که مثل لبنانیها چادر سیاه سر کردهاند و چند خانم محجبهٔ دیگر. باید برگردیم به سرسرا برای گرفتن دفترچهٔ برنامهٔ همایش.
مطالعهسوالات معلم
۲۹ شهریور ۱۴۰۱
معلم دبستان این سوالات رو قبل از شروع شدن سال تحصیلی از والدین پرسیده است
مطالعههمسفر شراب (قسمت سیوهفتم-بخش اول)
۱۵ شهریور ۱۴۰۱
صبح زود راهی دیترویت میشویم. صبح آنقدر زود است که جاده خلوت باشد و من، تنها بیدار جاده که پشت فرمان نشستهام و بقیه خوابند.
مطالعههمسفر شراب (قسمت سیو ششم-بخش پنجم)
۳۰ مرداد ۱۴۰۱
میخواهد خانهاش را بفروشد. میپرسم هنوز زیر قرض بانک است؟ میگوید بله. کنجکاو میشوم در مورد نرخ سود بانکها. میگوید خیلی ساده است. قرار بوده ۲۰ سال و هر ماهی ۲۵۰۰ دلار بدهیم برای خانهای که ۲۵۰ هزار دلار میارزد.
مطالعهآخرین مطالب
خاطرات یک دانشجوی محجبه در آمریکا / قسمت سوم: استفاده ابزاری از زن
مشاهده صفحه روایت ایرانیان از آمریکایک خصوصیت کلی در مورد دختران آمریکایی که در این چند سالهی حضور در دانشگاه متوجه شدم این بود که بطور معمول از لحاظ درسی پایینتر از پسران آمریکایی هستند، اگرچه موارد استثناء هم وجود داره. شاید یکی از دلایل اصلیاش این باشه که دخترهای اینجا از کودکی به جذابتر کردن خود برای جنس مخالف اهمیت میدن و در نتیجه از لحاظ علمی ضعیفتر هستند. بعضاً در دانشگاه میدیدم که دخترها سعی میکنن برای انجام تمرینها و پروژهها از پسرهای قوی کمک میگیرند.
* یکی از دخترهای هم کلاسیام، جکی، نمونهای از این دخترها بود. از لحاظ علمی ضعیف بود. اگرچه برای حل تمرینها میومد پیش من، ولی برای انجام پروژهها از پسرها کمک میگرفت و معمولاً در این جور موارد از جذابیت زنانهاش استفاده میکرد تا بلکه کمکش کنند...
* یادمه یک بار وسط سالن مطالعه دانشکده، بصورت طاق باز دراز کشیده بود. صحنهی زشتی بود بطوریکه حتی من دختر هم حالت بدی بهم دست داد. در این حالت بود که یکی از پسرهای سیه چرده اهل یکی از کشورهای آمریکای جنوبی وارد سالن مطالعه شد. کمی با جکی خوش و بش کرد و بعد جکی برای انجام پروژه ازش کمک خواست. پسره گفت اگر کمکت کنم چی میدی، جواب داد که برات کافی میخرم. پسره قبول نکرد و گفت با هم بریم بیرون جکی که از این توهین جا خورده بود، سریع از جاش پا شد و خودش رو جمع کرد...
* تا مدتها زشتی این صحنه در ذهنم بود. نمیدونم، شاید هم این طور رفتارها، از لوازم رقابت شدید زن و مرد برای پیشرفت یکسان محسوب میشه.
* بدتر از جکی، یک همکلاسی دختر دیگه هم داشتم که اغلب اوقات وسط کلاس میرفت بیرون که سیگار بکشه و هیچ وقت سر کلاس تمرکز نداشت. یک بار بعد از کلاس سر صحبت رو باهاش باز کردم. همون طور که حدس میزدم در زندگیش مشکلات متعددی داشت. میگفت از دوست پسرش بچهدار شده و الان بچهاش رو میگذاره مهد کودک و باید ماهانه دو هزار دلار براش پرداخت کنه. دوست پسرش هم ولش کرده بود رفته بود.... بعد از یک ترم که ندیدمش سراغش رو از بچهها گرفتم، گفتن انصراف داده...
* برخلاف دانشگاههای ایران که همهی فشار بر دانشجو در آخر ترم میاد، اینجا فشار درسی در طول ترم تقسیم میشه در پروژههای تیمی و تمرینها. برای یکی از پروژههای تیمی، دردسری برای پیدا کردن همگروهی داشتم. با حجاب بودن و ایرانی بودنم باعث شده بود که کسی با من همگروهی نشه. یک پسر آمریکایی که هیچ همگروهی نداشت، تا فهمید ایرانی هستم گفت گروه من پر شده
* نهایتاً با یک دختر یهودی از خانوادهای بسیار سطح بالا همگروهی شدم که استثنائاً هم از لحاظ علمی قوی بود و هم خوش برخورد بود. میگفت از بچگی یک همبازی ایرانی داشته و برخلاف سایر همکلاسیهام، دید خوبی به ایران داشت.
* گاهی اوقات در حین انجام پروژه صحبت میکردیم و باهام درد دل میکرد که چه اذیتهایی از پسرهای دانشکده دیده بود. میگفت تا رابطهاش با دوست پسرش تموم میشه، پسرهای دیگه میان دنبالش و با دروغ مدتی سر کار میگذارنش و بعد هم مجبور میشه ترکشون کنه. دیگه به جایی رسیده که نمیخواست دوست پسر دیگهای داشته باشه. میگفت سعی میکنم وقتم رو با سگ و گربهام پر کنم
* یکی از دخترهای هم کلاسیام، جکی، نمونهای از این دخترها بود. از لحاظ علمی ضعیف بود. اگرچه برای حل تمرینها میومد پیش من، ولی برای انجام پروژهها از پسرها کمک میگرفت و معمولاً در این جور موارد از جذابیت زنانهاش استفاده میکرد تا بلکه کمکش کنند...
* یادمه یک بار وسط سالن مطالعه دانشکده، بصورت طاق باز دراز کشیده بود. صحنهی زشتی بود بطوریکه حتی من دختر هم حالت بدی بهم دست داد. در این حالت بود که یکی از پسرهای سیه چرده اهل یکی از کشورهای آمریکای جنوبی وارد سالن مطالعه شد. کمی با جکی خوش و بش کرد و بعد جکی برای انجام پروژه ازش کمک خواست. پسره گفت اگر کمکت کنم چی میدی، جواب داد که برات کافی میخرم. پسره قبول نکرد و گفت با هم بریم بیرون جکی که از این توهین جا خورده بود، سریع از جاش پا شد و خودش رو جمع کرد...
* تا مدتها زشتی این صحنه در ذهنم بود. نمیدونم، شاید هم این طور رفتارها، از لوازم رقابت شدید زن و مرد برای پیشرفت یکسان محسوب میشه.
* بدتر از جکی، یک همکلاسی دختر دیگه هم داشتم که اغلب اوقات وسط کلاس میرفت بیرون که سیگار بکشه و هیچ وقت سر کلاس تمرکز نداشت. یک بار بعد از کلاس سر صحبت رو باهاش باز کردم. همون طور که حدس میزدم در زندگیش مشکلات متعددی داشت. میگفت از دوست پسرش بچهدار شده و الان بچهاش رو میگذاره مهد کودک و باید ماهانه دو هزار دلار براش پرداخت کنه. دوست پسرش هم ولش کرده بود رفته بود.... بعد از یک ترم که ندیدمش سراغش رو از بچهها گرفتم، گفتن انصراف داده...
* برخلاف دانشگاههای ایران که همهی فشار بر دانشجو در آخر ترم میاد، اینجا فشار درسی در طول ترم تقسیم میشه در پروژههای تیمی و تمرینها. برای یکی از پروژههای تیمی، دردسری برای پیدا کردن همگروهی داشتم. با حجاب بودن و ایرانی بودنم باعث شده بود که کسی با من همگروهی نشه. یک پسر آمریکایی که هیچ همگروهی نداشت، تا فهمید ایرانی هستم گفت گروه من پر شده
* نهایتاً با یک دختر یهودی از خانوادهای بسیار سطح بالا همگروهی شدم که استثنائاً هم از لحاظ علمی قوی بود و هم خوش برخورد بود. میگفت از بچگی یک همبازی ایرانی داشته و برخلاف سایر همکلاسیهام، دید خوبی به ایران داشت.
* گاهی اوقات در حین انجام پروژه صحبت میکردیم و باهام درد دل میکرد که چه اذیتهایی از پسرهای دانشکده دیده بود. میگفت تا رابطهاش با دوست پسرش تموم میشه، پسرهای دیگه میان دنبالش و با دروغ مدتی سر کار میگذارنش و بعد هم مجبور میشه ترکشون کنه. دیگه به جایی رسیده که نمیخواست دوست پسر دیگهای داشته باشه. میگفت سعی میکنم وقتم رو با سگ و گربهام پر کنم
مطالب مرتبط
همسفر شراب (قسمت سی و هشتم-بخش دوم)
۱۵ مهر ۱۴۰۱
با استاد راهنمایم ساعت هشت صبح جلسه دارم. از وقتی که برای فرصت مطالعاتی طولانی رفته به گوگل، چارهای جز این نیست که یا اول صبح یا دم غروب جلسه داشته باشیم.
مطالعههمسفر شراب (قسمت سیوهشتم-بخش اول)
۳۰ شهریور ۱۴۰۱
دو خانم جوان که مثل لبنانیها چادر سیاه سر کردهاند و چند خانم محجبهٔ دیگر. باید برگردیم به سرسرا برای گرفتن دفترچهٔ برنامهٔ همایش.
مطالعهسوالات معلم
۲۹ شهریور ۱۴۰۱
معلم دبستان این سوالات رو قبل از شروع شدن سال تحصیلی از والدین پرسیده است
مطالعههمسفر شراب (قسمت سیوهفتم-بخش اول)
۱۵ شهریور ۱۴۰۱
صبح زود راهی دیترویت میشویم. صبح آنقدر زود است که جاده خلوت باشد و من، تنها بیدار جاده که پشت فرمان نشستهام و بقیه خوابند.
مطالعههمسفر شراب (قسمت سیو ششم-بخش پنجم)
۳۰ مرداد ۱۴۰۱
میخواهد خانهاش را بفروشد. میپرسم هنوز زیر قرض بانک است؟ میگوید بله. کنجکاو میشوم در مورد نرخ سود بانکها. میگوید خیلی ساده است. قرار بوده ۲۰ سال و هر ماهی ۲۵۰۰ دلار بدهیم برای خانهای که ۲۵۰ هزار دلار میارزد.
مطالعهآخرین مطالب
ما به ملتی با بیماری مزمن خشونت، تنهایی، افسردگی ، تفرقه و فقر تبدیل شدهایم
۲۰ اسفند ۱۴۰۲
ما به ملتی با بیماری مزمن خشونت، تنهایی، افسردگی ، تفرقه و فقر تبدیل شدهایم ویدئوهای تحلیلی رابرت اف کندی...
مطالعهمستند وضعیت شکست ( Fail State )
۱۵ اسفند ۱۴۰۲
مستند وضعیت شکست Fail State کارگردان : الکس شبانو محصول : سال 2017 آمریکا ژانر : اجتماعی زبان: انگلیسی -...
مطالعهاصلی ترین عوامل شکل گیری اتحاد میان آمریکا و اسرائیل
۱۱ اسفند ۱۴۰۲
اصلی ترین عوامل شکل گیری اتحاد میان آمریکا و اسرائیل ویدئوهای تحلیلی منبع : شبکه الجزیرهآمریکا همیشه مهمترین متحد اسرائیل...
مطالعهچرا نامزدهای ریاست جمهوری آمریکا اینقدر به اسرائیل اهمیت می دهند؟
۱۱ اسفند ۱۴۰۲
چرا نامزدهای ریاست جمهوری آمریکا اینقدر به اسرائیل اهمیت می دهند؟ ویدئوهای تحلیلی منبع : رسانه UNPacked از اوباما تا...
مطالعهداستان اسرائیل چگونه برای مردم آمریکا روایت شده است؟
۱۱ اسفند ۱۴۰۲
داستان اسرائیل چگونه برای مردم آمریکا روایت شده است؟ ویدئوهای تحلیلی منبع : شبکه الجزیرهدر این این ویدئو از برنامه...
مطالعه