عمده ترین تفاوت بین بازار ایران و آمریکا
۱۵ مهر ۱۳۹۶
تبعیض جنسی مثبت برای زنان!
۱۵ مهر ۱۳۹۶
عمده ترین تفاوت بین بازار ایران و آمریکا
۱۵ مهر ۱۳۹۶
تبعیض جنسی مثبت برای زنان!
۱۵ مهر ۱۳۹۶

تصدیق در DOT، تکریم در ولز فارگو، برق ناخن در پاساژ!

مشاهده صفحه روایت ایرانیان از آمریکا
دیروز رفتم امتحان آیین نامه‌ی رانندگی. ۳۵ نمونه سوال بود که از قبل نگاهی کرده بودم و ۲۵ تای اون‌ها در امتحان میومد! خیلی سریع مدارکم رو دادم و رفتم پشت یک کامپیوترِ لمسیِ نسبتاً قدیمی نشستم و امتحان شروع شد. هر سوالی رو که جواب می‌دادم می‌گفت غلطه یا درست. حدود ۱۸-۱۹ سوال رو که جواب دادم و همه درست بود، پیغام داد که پاس شدی. دوباره رفتم به میز خانم کارمند و ۶ دلار دادم و پرمیت گرفتم. پرمیت اجازه‌ی تمرین رانندگی رو به افراد میده، به این شرط که در کنار کسی نشسته باشن که گواهینامه داره.

رفتار کارمندان اداره، نسبت به کارمندان دانشگاه فرق محسوسی داشت. یکی‌شون که رسماً بد عنق و بد اخلاق بود! اینکه امتحان آیین نامه رو هر وقت بری میتونی بدی، نکته‌ی خوبی بود. اینکه با حداقل هزینه هم گواهینامه میدن خوبه. آموزشگاه رانندگی هم ندارن، یا حداقل من ندیدیم که آموزشگاهی باشه که تعلیم بده و افراد برن اونجا رانندگی یاد بگیرن. بیش از ۹۰ درصد ماشین‌های اینجا دنده‌ی اتوماتیک دارن و خب واضحه که رانندگی باهاشون راحته و نیازی به آموزش دنده و کلاچ و فلان و بیسار به مبتدی‌ها نیست.

به نظرم یه درصدی از بدخلقی‌های راننده‌ها در ایران به این اعصاب خوردی‌ها و حجم کار بیهوده‌ای که دنده عوض کردن داره برمیگرده. هفته‌ی آینده امتحان شهر دارم. ظاهراً دو سه نفر هستن که برگزارش می‌کنن و یکی‌شون لجباز و بد اخلاقه. در اغلب موارد هم افراد رو بار اول میندازن و بار دوم قبول می‌کنن. برای امتحان شهرِ چندباره هم نیازی به پرداخت هزینه‌ی اضافه نیست.
قبل از امتحان آیین نامه رفته بودم بانک ولز فارگو برای افتتاح حساب. به عنوان ارباب رجوع اینقدر تکریم شدم که ترکیدم! همه‌ی بانک کمر بسته در خدمت مشتری بودن. در این حد که کارهای افتتاح حساب، بجای باجه در اتاق کارمند مربوطه انجام میشه و هر مدرکی که نیاز به کپی و اسکن داشته باشه، خود کارمند میره بیرون از اتاق انجام‌ش میده و قبل از رفتن و بعد از اومدن‌ش عذرخواهی هم میکنه که باعث معطلی شده! در اثناء افتتاح حساب، خانم کارمند رفت و گفت با رییسم کار دارم. خانم رییس رو به همراه خودش آورد تا بهم معرفی‌ش کنه. بنده خدا خواست دست بده که بخیر گذشت و عذر خواستم و عذر خواست! چند دفعه هم آب چای و قهوه‌ تعارف کردن.

یه اتفاق دیگه هم هفته‌ی پیش در پاساژ شهر افتاد که جالب بود. با خانمم داشتیم از این مغازه‌هایی که نزدیک کریسمس و روز شنبه در وسط پاساژ بساط کرده بودن دیدن می‌کردیم که دیدیم یه آقای جوونی اومد و یه دونه دستمال مرطوب برای تست بهمون داد. بعد یه جلا دهنده‌ی ناخن برای خانم‌ها نشون‌ داد و به خانمم گفت می‌خواید تست‌ش کنید؟ گفت البته متوجه هستم و روی ناخن همسرتون تست میکنم. هیچی دیگه، ناخنم هنوز بعد از یه هفته داره برق میزنه :))

مطالب مرتبط

تصدیق در DOT، تکریم در ولز فارگو، برق ناخن در پاساژ!

مشاهده صفحه روایت ایرانیان از آمریکا
دیروز رفتم امتحان آیین نامه‌ی رانندگی. ۳۵ نمونه سوال بود که از قبل نگاهی کرده بودم و ۲۵ تای اون‌ها در امتحان میومد! خیلی سریع مدارکم رو دادم و رفتم پشت یک کامپیوترِ لمسیِ نسبتاً قدیمی نشستم و امتحان شروع شد. هر سوالی رو که جواب می‌دادم می‌گفت غلطه یا درست. حدود ۱۸-۱۹ سوال رو که جواب دادم و همه درست بود، پیغام داد که پاس شدی. دوباره رفتم به میز خانم کارمند و ۶ دلار دادم و پرمیت گرفتم. پرمیت اجازه‌ی تمرین رانندگی رو به افراد میده، به این شرط که در کنار کسی نشسته باشن که گواهینامه داره.

رفتار کارمندان اداره، نسبت به کارمندان دانشگاه فرق محسوسی داشت. یکی‌شون که رسماً بد عنق و بد اخلاق بود! اینکه امتحان آیین نامه رو هر وقت بری میتونی بدی، نکته‌ی خوبی بود. اینکه با حداقل هزینه هم گواهینامه میدن خوبه. آموزشگاه رانندگی هم ندارن، یا حداقل من ندیدیم که آموزشگاهی باشه که تعلیم بده و افراد برن اونجا رانندگی یاد بگیرن. بیش از ۹۰ درصد ماشین‌های اینجا دنده‌ی اتوماتیک دارن و خب واضحه که رانندگی باهاشون راحته و نیازی به آموزش دنده و کلاچ و فلان و بیسار به مبتدی‌ها نیست.

به نظرم یه درصدی از بدخلقی‌های راننده‌ها در ایران به این اعصاب خوردی‌ها و حجم کار بیهوده‌ای که دنده عوض کردن داره برمیگرده. هفته‌ی آینده امتحان شهر دارم. ظاهراً دو سه نفر هستن که برگزارش می‌کنن و یکی‌شون لجباز و بد اخلاقه. در اغلب موارد هم افراد رو بار اول میندازن و بار دوم قبول می‌کنن. برای امتحان شهرِ چندباره هم نیازی به پرداخت هزینه‌ی اضافه نیست.
قبل از امتحان آیین نامه رفته بودم بانک ولز فارگو برای افتتاح حساب. به عنوان ارباب رجوع اینقدر تکریم شدم که ترکیدم! همه‌ی بانک کمر بسته در خدمت مشتری بودن. در این حد که کارهای افتتاح حساب، بجای باجه در اتاق کارمند مربوطه انجام میشه و هر مدرکی که نیاز به کپی و اسکن داشته باشه، خود کارمند میره بیرون از اتاق انجام‌ش میده و قبل از رفتن و بعد از اومدن‌ش عذرخواهی هم میکنه که باعث معطلی شده! در اثناء افتتاح حساب، خانم کارمند رفت و گفت با رییسم کار دارم. خانم رییس رو به همراه خودش آورد تا بهم معرفی‌ش کنه. بنده خدا خواست دست بده که بخیر گذشت و عذر خواستم و عذر خواست! چند دفعه هم آب چای و قهوه‌ تعارف کردن.

یه اتفاق دیگه هم هفته‌ی پیش در پاساژ شهر افتاد که جالب بود. با خانمم داشتیم از این مغازه‌هایی که نزدیک کریسمس و روز شنبه در وسط پاساژ بساط کرده بودن دیدن می‌کردیم که دیدیم یه آقای جوونی اومد و یه دونه دستمال مرطوب برای تست بهمون داد. بعد یه جلا دهنده‌ی ناخن برای خانم‌ها نشون‌ داد و به خانمم گفت می‌خواید تست‌ش کنید؟ گفت البته متوجه هستم و روی ناخن همسرتون تست میکنم. هیچی دیگه، ناخنم هنوز بعد از یه هفته داره برق میزنه :))

مطالب مرتبط



آخرین مطالب