با استاد راهنمایم ساعت هشت صبح جلسه دارم. از وقتی که برای فرصت مطالعاتی طولانی رفته به گوگل، چارهای جز این نیست که یا اول صبح یا دم غروب جلسه داشته باشیم.
مطالعهخانه یابی (هوسینگ)
۲ شهریور ۱۳۹۶احترام به قانون!
۲ شهریور ۱۳۹۶یک روز در شیکاگو
مشاهده صفحه روایت ایرانیان از آمریکا۱. در مقایسه با ایران، امنیت شغلی در آمریکا خیلی پایین است. قراردادهای کاری معمولاً سالانه هستند و در صورت توافق دو طرف، در انتها برای یک سال تمدید میشوند. بنده که تجربهاش را ندارم، اما شنیدهام اکثراً کارفرماها حق اخراج بدون چون و چرا هم دارند (Employment at will). مثلاً ممکن است روزی سر کار بروید و بدون هیچ هشدار قبلی شما را اخراج کنند. دلیل هم مشخص است: کارفرماها میخواهند دستشان باز باشد تا اگر از کسی راضی نبودند، به راحتی او را اخراج کنند و حداکثر یک سال تحمل کنند و بعد فرد را مرخص کنند.
۲. کارفرماها برای این که گرفتار همان یک سال کارمند غیر مناسب هم نشوند، از سیستم کارآموزی استفاده میکنند. یعنی دانشجویانی که در شرف فارغ التحصیلی (یک الی دو سال پیش از پایان) هستند، در طول تابستان در شرکت به عنوان کارفرما مستقر میشوند و در صورت رضایت، به آنها پیشنهاد شغل دائمی میشود. دائمی یعنی همان قرارداد یک ساله که به واسطه تجربه کارآموزی، فرض بر این است احتمالاً راحت تمدید خواهد شد.
۳. دانشجویان خارجی در آمریکا (از جمله بنده) تمایل فراوان دارند که تجربه کارآموزی داشته باشند. چون هم میزان پرداخت کارآموزیها بالاست، هم تجربهای متفاوت از دانشگاه و آشنایی با صنعت است، و هم در صورت تمایل به کار بعد از اتمام تحصیل، بهترین فرصت است. از این جهت بنده هم دنبال یافتن یک فرصت کارآموزی بودم.
۴. حدود دو هفته پیش بود که بعد از دو مصاحبه یک ساعته از یک شرکت، برای مرحله سوم مصاحبه پذیرفته شدم! از همین جا مشخص میشود که چقدر فضای کاری در آمریکا رقابتی است که برای یک کارآموزی سه تا چهار مرحله مصاحبه انجام میشود! معمولاً هم در هر مرحله، سطح مصاحبه بالا میرود و فرد مهمتری در شرکت مصاحبه میکند.
۵. تفاوت مرحله سوم مصاحبه این بود که به صورت حضوری انجام میشد. محل مصاحبه هم در دفتر مرکزی شرکت و در شهر شیکاگو بود. مصاحبه حدود ۵ ساعت زمان برد و در طول آن ۴ نفر مصاحبه رودررو انجام دادند. نکته قابل توجه این بود که برای این مصاحبه، شرکت هزینه سفر را تقبل میکرد که شامل بلیط هواپیما، اسکان در هتل پنج ستاره، وعده نهار، و مقدار مناسبی پول نقد برای پوشش هزینههای جانبی بود که در مجموع حدود هزار دلار میشد (چون رسیدهای رزرو ایمیل میشد، جزئیات هزینهها را میشد دید).
۶. در طول مصاحبه، این ۴ نفر سعی کردند از دید خود مناسب بودن متقاضی را از نظر علمی و توانایی بررسی کنند. این شرکت، یک شرکت سرمایهگذاری بود و دنبال فردی بودند که علاوه بر ریاضیات، بر برنامه نویسی هم مسلط باشد. از نکات قابل توجه این بود که ۲ نفر از این ۴ نفر یهودی بودند که اگر "به مشت نمونه خروار است" حکم کنیم، نشان از وجود گسترده یهودیها در صنعت بیمه و سرمایه گذاری و سهام آمریکاست. نمیدانم هم واقعاً یهودی بودن اثری داشت یا نه، اما دو مصاحبه کننده یهودی برخورد سردی نسبت به دو مصاحبه کننده دیگر داشتند.
۷. وقتی برای مصاحبه میرفتم، فکر میکردم فرصتی میشود که شیکاگو را هم ببینم اما در عمل فقط یک سفر خسته کننده شد. ساعت ۱۱ شب به هتل رسیدم. هتل، روبروی هتل ترامپ در شیکاگو بود و از پنجره اتاق، هتل ترامپ دیده میشد. یک از مصاحبهکنندهها میگفت قبلاً هتل ترامپ را استفاده میکردیم اما الآن دیگر استفاده نمیکنیم. صبح ساعت ۱۰ مصاحبه شروع شد و تا ۳ طول کشید. وعده نهار مفصل و به صورت سلف سرویس بود.
بعد از مصاحبه تا ساعت ۸ که وقت پرواز بود چند ساعت وقت برای گشتن در شهر بود اما هوا سرد بود و اصلاً حوصله پیادهروی نداشتم. برای همین زودتر به فرودگاه رفتم. برای اولین بار هم یک دستشویی فرنگی جدید دیدم! در فرودگاه شیکاگو دستشویی فرنگی طوری طراحی شده بود که جهت بهداشت، روی کاسه دستشویی، لایه نایلونی وجود داشت و بعد از هر بار استفاده به صورت اتوماتیک تعویض میشد که نعمت بزرگی است (یکی از مشکلات زندگی در آمریکا عدم فهم و شعور در برخی افراد است که دستشویی را کثیف میکنند!). خلاصه سفر یک روزه به شیکاگو، تنها برایم خستگی داشت و اکنون منتظر پاسخ شرکت هستم.
پ.ن.۱: فامیلهای یهودی با سرچ اینترنتی مشخص هستند و کمی با این فامیلها آشنا شوید، بعد از مدتی حتی میتوانید از فامیل یک نفر حدس بزنید که یهودی است و بعد با جستجو در اینترنت مطمئن شوید.
پ.ن.۲: منظرهی شیکاگو از محل مصاحبه. شیکاگو شهری با آسمان خراش های بلند است و از این جهت شبیه نیویورک، اما تمیزتر و نوسازتر به نظر میرسد چون احتمالاً عمر آسمانخراشهای شهر کمتر از نیویورک است. از جمله نکات قابل توجه وجود پارکینگ های ۱۵ طبقه در شهر بود که نشان از کمبود فضا دارد!
۲. کارفرماها برای این که گرفتار همان یک سال کارمند غیر مناسب هم نشوند، از سیستم کارآموزی استفاده میکنند. یعنی دانشجویانی که در شرف فارغ التحصیلی (یک الی دو سال پیش از پایان) هستند، در طول تابستان در شرکت به عنوان کارفرما مستقر میشوند و در صورت رضایت، به آنها پیشنهاد شغل دائمی میشود. دائمی یعنی همان قرارداد یک ساله که به واسطه تجربه کارآموزی، فرض بر این است احتمالاً راحت تمدید خواهد شد.
۳. دانشجویان خارجی در آمریکا (از جمله بنده) تمایل فراوان دارند که تجربه کارآموزی داشته باشند. چون هم میزان پرداخت کارآموزیها بالاست، هم تجربهای متفاوت از دانشگاه و آشنایی با صنعت است، و هم در صورت تمایل به کار بعد از اتمام تحصیل، بهترین فرصت است. از این جهت بنده هم دنبال یافتن یک فرصت کارآموزی بودم.
۴. حدود دو هفته پیش بود که بعد از دو مصاحبه یک ساعته از یک شرکت، برای مرحله سوم مصاحبه پذیرفته شدم! از همین جا مشخص میشود که چقدر فضای کاری در آمریکا رقابتی است که برای یک کارآموزی سه تا چهار مرحله مصاحبه انجام میشود! معمولاً هم در هر مرحله، سطح مصاحبه بالا میرود و فرد مهمتری در شرکت مصاحبه میکند.
۵. تفاوت مرحله سوم مصاحبه این بود که به صورت حضوری انجام میشد. محل مصاحبه هم در دفتر مرکزی شرکت و در شهر شیکاگو بود. مصاحبه حدود ۵ ساعت زمان برد و در طول آن ۴ نفر مصاحبه رودررو انجام دادند. نکته قابل توجه این بود که برای این مصاحبه، شرکت هزینه سفر را تقبل میکرد که شامل بلیط هواپیما، اسکان در هتل پنج ستاره، وعده نهار، و مقدار مناسبی پول نقد برای پوشش هزینههای جانبی بود که در مجموع حدود هزار دلار میشد (چون رسیدهای رزرو ایمیل میشد، جزئیات هزینهها را میشد دید).
۶. در طول مصاحبه، این ۴ نفر سعی کردند از دید خود مناسب بودن متقاضی را از نظر علمی و توانایی بررسی کنند. این شرکت، یک شرکت سرمایهگذاری بود و دنبال فردی بودند که علاوه بر ریاضیات، بر برنامه نویسی هم مسلط باشد. از نکات قابل توجه این بود که ۲ نفر از این ۴ نفر یهودی بودند که اگر "به مشت نمونه خروار است" حکم کنیم، نشان از وجود گسترده یهودیها در صنعت بیمه و سرمایه گذاری و سهام آمریکاست. نمیدانم هم واقعاً یهودی بودن اثری داشت یا نه، اما دو مصاحبه کننده یهودی برخورد سردی نسبت به دو مصاحبه کننده دیگر داشتند.
۷. وقتی برای مصاحبه میرفتم، فکر میکردم فرصتی میشود که شیکاگو را هم ببینم اما در عمل فقط یک سفر خسته کننده شد. ساعت ۱۱ شب به هتل رسیدم. هتل، روبروی هتل ترامپ در شیکاگو بود و از پنجره اتاق، هتل ترامپ دیده میشد. یک از مصاحبهکنندهها میگفت قبلاً هتل ترامپ را استفاده میکردیم اما الآن دیگر استفاده نمیکنیم. صبح ساعت ۱۰ مصاحبه شروع شد و تا ۳ طول کشید. وعده نهار مفصل و به صورت سلف سرویس بود.
بعد از مصاحبه تا ساعت ۸ که وقت پرواز بود چند ساعت وقت برای گشتن در شهر بود اما هوا سرد بود و اصلاً حوصله پیادهروی نداشتم. برای همین زودتر به فرودگاه رفتم. برای اولین بار هم یک دستشویی فرنگی جدید دیدم! در فرودگاه شیکاگو دستشویی فرنگی طوری طراحی شده بود که جهت بهداشت، روی کاسه دستشویی، لایه نایلونی وجود داشت و بعد از هر بار استفاده به صورت اتوماتیک تعویض میشد که نعمت بزرگی است (یکی از مشکلات زندگی در آمریکا عدم فهم و شعور در برخی افراد است که دستشویی را کثیف میکنند!). خلاصه سفر یک روزه به شیکاگو، تنها برایم خستگی داشت و اکنون منتظر پاسخ شرکت هستم.
پ.ن.۱: فامیلهای یهودی با سرچ اینترنتی مشخص هستند و کمی با این فامیلها آشنا شوید، بعد از مدتی حتی میتوانید از فامیل یک نفر حدس بزنید که یهودی است و بعد با جستجو در اینترنت مطمئن شوید.
پ.ن.۲: منظرهی شیکاگو از محل مصاحبه. شیکاگو شهری با آسمان خراش های بلند است و از این جهت شبیه نیویورک، اما تمیزتر و نوسازتر به نظر میرسد چون احتمالاً عمر آسمانخراشهای شهر کمتر از نیویورک است. از جمله نکات قابل توجه وجود پارکینگ های ۱۵ طبقه در شهر بود که نشان از کمبود فضا دارد!
مطالب مرتبط
همسفر شراب (قسمت سیوهشتم-بخش اول)
۳۰ شهریور ۱۴۰۱
دو خانم جوان که مثل لبنانیها چادر سیاه سر کردهاند و چند خانم محجبهٔ دیگر. باید برگردیم به سرسرا برای گرفتن دفترچهٔ برنامهٔ همایش.
مطالعهسوالات معلم
۲۹ شهریور ۱۴۰۱
معلم دبستان این سوالات رو قبل از شروع شدن سال تحصیلی از والدین پرسیده است
مطالعههمسفر شراب (قسمت سیوهفتم-بخش اول)
۱۵ شهریور ۱۴۰۱
صبح زود راهی دیترویت میشویم. صبح آنقدر زود است که جاده خلوت باشد و من، تنها بیدار جاده که پشت فرمان نشستهام و بقیه خوابند.
مطالعههمسفر شراب (قسمت سیو ششم-بخش پنجم)
۳۰ مرداد ۱۴۰۱
میخواهد خانهاش را بفروشد. میپرسم هنوز زیر قرض بانک است؟ میگوید بله. کنجکاو میشوم در مورد نرخ سود بانکها. میگوید خیلی ساده است. قرار بوده ۲۰ سال و هر ماهی ۲۵۰۰ دلار بدهیم برای خانهای که ۲۵۰ هزار دلار میارزد.
مطالعهپربازدیدترین مطالب
یک روز در شیکاگو
مشاهده صفحه روایت ایرانیان از آمریکا۱. در مقایسه با ایران، امنیت شغلی در آمریکا خیلی پایین است. قراردادهای کاری معمولاً سالانه هستند و در صورت توافق دو طرف، در انتها برای یک سال تمدید میشوند. بنده که تجربهاش را ندارم، اما شنیدهام اکثراً کارفرماها حق اخراج بدون چون و چرا هم دارند (Employment at will). مثلاً ممکن است روزی سر کار بروید و بدون هیچ هشدار قبلی شما را اخراج کنند. دلیل هم مشخص است: کارفرماها میخواهند دستشان باز باشد تا اگر از کسی راضی نبودند، به راحتی او را اخراج کنند و حداکثر یک سال تحمل کنند و بعد فرد را مرخص کنند.
۲. کارفرماها برای این که گرفتار همان یک سال کارمند غیر مناسب هم نشوند، از سیستم کارآموزی استفاده میکنند. یعنی دانشجویانی که در شرف فارغ التحصیلی (یک الی دو سال پیش از پایان) هستند، در طول تابستان در شرکت به عنوان کارفرما مستقر میشوند و در صورت رضایت، به آنها پیشنهاد شغل دائمی میشود. دائمی یعنی همان قرارداد یک ساله که به واسطه تجربه کارآموزی، فرض بر این است احتمالاً راحت تمدید خواهد شد.
۳. دانشجویان خارجی در آمریکا (از جمله بنده) تمایل فراوان دارند که تجربه کارآموزی داشته باشند. چون هم میزان پرداخت کارآموزیها بالاست، هم تجربهای متفاوت از دانشگاه و آشنایی با صنعت است، و هم در صورت تمایل به کار بعد از اتمام تحصیل، بهترین فرصت است. از این جهت بنده هم دنبال یافتن یک فرصت کارآموزی بودم.
۴. حدود دو هفته پیش بود که بعد از دو مصاحبه یک ساعته از یک شرکت، برای مرحله سوم مصاحبه پذیرفته شدم! از همین جا مشخص میشود که چقدر فضای کاری در آمریکا رقابتی است که برای یک کارآموزی سه تا چهار مرحله مصاحبه انجام میشود! معمولاً هم در هر مرحله، سطح مصاحبه بالا میرود و فرد مهمتری در شرکت مصاحبه میکند.
۵. تفاوت مرحله سوم مصاحبه این بود که به صورت حضوری انجام میشد. محل مصاحبه هم در دفتر مرکزی شرکت و در شهر شیکاگو بود. مصاحبه حدود ۵ ساعت زمان برد و در طول آن ۴ نفر مصاحبه رودررو انجام دادند. نکته قابل توجه این بود که برای این مصاحبه، شرکت هزینه سفر را تقبل میکرد که شامل بلیط هواپیما، اسکان در هتل پنج ستاره، وعده نهار، و مقدار مناسبی پول نقد برای پوشش هزینههای جانبی بود که در مجموع حدود هزار دلار میشد (چون رسیدهای رزرو ایمیل میشد، جزئیات هزینهها را میشد دید).
۶. در طول مصاحبه، این ۴ نفر سعی کردند از دید خود مناسب بودن متقاضی را از نظر علمی و توانایی بررسی کنند. این شرکت، یک شرکت سرمایهگذاری بود و دنبال فردی بودند که علاوه بر ریاضیات، بر برنامه نویسی هم مسلط باشد. از نکات قابل توجه این بود که ۲ نفر از این ۴ نفر یهودی بودند که اگر "به مشت نمونه خروار است" حکم کنیم، نشان از وجود گسترده یهودیها در صنعت بیمه و سرمایه گذاری و سهام آمریکاست. نمیدانم هم واقعاً یهودی بودن اثری داشت یا نه، اما دو مصاحبه کننده یهودی برخورد سردی نسبت به دو مصاحبه کننده دیگر داشتند.
۷. وقتی برای مصاحبه میرفتم، فکر میکردم فرصتی میشود که شیکاگو را هم ببینم اما در عمل فقط یک سفر خسته کننده شد. ساعت ۱۱ شب به هتل رسیدم. هتل، روبروی هتل ترامپ در شیکاگو بود و از پنجره اتاق، هتل ترامپ دیده میشد. یک از مصاحبهکنندهها میگفت قبلاً هتل ترامپ را استفاده میکردیم اما الآن دیگر استفاده نمیکنیم. صبح ساعت ۱۰ مصاحبه شروع شد و تا ۳ طول کشید. وعده نهار مفصل و به صورت سلف سرویس بود.
بعد از مصاحبه تا ساعت ۸ که وقت پرواز بود چند ساعت وقت برای گشتن در شهر بود اما هوا سرد بود و اصلاً حوصله پیادهروی نداشتم. برای همین زودتر به فرودگاه رفتم. برای اولین بار هم یک دستشویی فرنگی جدید دیدم! در فرودگاه شیکاگو دستشویی فرنگی طوری طراحی شده بود که جهت بهداشت، روی کاسه دستشویی، لایه نایلونی وجود داشت و بعد از هر بار استفاده به صورت اتوماتیک تعویض میشد که نعمت بزرگی است (یکی از مشکلات زندگی در آمریکا عدم فهم و شعور در برخی افراد است که دستشویی را کثیف میکنند!). خلاصه سفر یک روزه به شیکاگو، تنها برایم خستگی داشت و اکنون منتظر پاسخ شرکت هستم.
پ.ن.۱: فامیلهای یهودی با سرچ اینترنتی مشخص هستند و کمی با این فامیلها آشنا شوید، بعد از مدتی حتی میتوانید از فامیل یک نفر حدس بزنید که یهودی است و بعد با جستجو در اینترنت مطمئن شوید.
پ.ن.۲: منظرهی شیکاگو از محل مصاحبه. شیکاگو شهری با آسمان خراش های بلند است و از این جهت شبیه نیویورک، اما تمیزتر و نوسازتر به نظر میرسد چون احتمالاً عمر آسمانخراشهای شهر کمتر از نیویورک است. از جمله نکات قابل توجه وجود پارکینگ های ۱۵ طبقه در شهر بود که نشان از کمبود فضا دارد!
۲. کارفرماها برای این که گرفتار همان یک سال کارمند غیر مناسب هم نشوند، از سیستم کارآموزی استفاده میکنند. یعنی دانشجویانی که در شرف فارغ التحصیلی (یک الی دو سال پیش از پایان) هستند، در طول تابستان در شرکت به عنوان کارفرما مستقر میشوند و در صورت رضایت، به آنها پیشنهاد شغل دائمی میشود. دائمی یعنی همان قرارداد یک ساله که به واسطه تجربه کارآموزی، فرض بر این است احتمالاً راحت تمدید خواهد شد.
۳. دانشجویان خارجی در آمریکا (از جمله بنده) تمایل فراوان دارند که تجربه کارآموزی داشته باشند. چون هم میزان پرداخت کارآموزیها بالاست، هم تجربهای متفاوت از دانشگاه و آشنایی با صنعت است، و هم در صورت تمایل به کار بعد از اتمام تحصیل، بهترین فرصت است. از این جهت بنده هم دنبال یافتن یک فرصت کارآموزی بودم.
۴. حدود دو هفته پیش بود که بعد از دو مصاحبه یک ساعته از یک شرکت، برای مرحله سوم مصاحبه پذیرفته شدم! از همین جا مشخص میشود که چقدر فضای کاری در آمریکا رقابتی است که برای یک کارآموزی سه تا چهار مرحله مصاحبه انجام میشود! معمولاً هم در هر مرحله، سطح مصاحبه بالا میرود و فرد مهمتری در شرکت مصاحبه میکند.
۵. تفاوت مرحله سوم مصاحبه این بود که به صورت حضوری انجام میشد. محل مصاحبه هم در دفتر مرکزی شرکت و در شهر شیکاگو بود. مصاحبه حدود ۵ ساعت زمان برد و در طول آن ۴ نفر مصاحبه رودررو انجام دادند. نکته قابل توجه این بود که برای این مصاحبه، شرکت هزینه سفر را تقبل میکرد که شامل بلیط هواپیما، اسکان در هتل پنج ستاره، وعده نهار، و مقدار مناسبی پول نقد برای پوشش هزینههای جانبی بود که در مجموع حدود هزار دلار میشد (چون رسیدهای رزرو ایمیل میشد، جزئیات هزینهها را میشد دید).
۶. در طول مصاحبه، این ۴ نفر سعی کردند از دید خود مناسب بودن متقاضی را از نظر علمی و توانایی بررسی کنند. این شرکت، یک شرکت سرمایهگذاری بود و دنبال فردی بودند که علاوه بر ریاضیات، بر برنامه نویسی هم مسلط باشد. از نکات قابل توجه این بود که ۲ نفر از این ۴ نفر یهودی بودند که اگر "به مشت نمونه خروار است" حکم کنیم، نشان از وجود گسترده یهودیها در صنعت بیمه و سرمایه گذاری و سهام آمریکاست. نمیدانم هم واقعاً یهودی بودن اثری داشت یا نه، اما دو مصاحبه کننده یهودی برخورد سردی نسبت به دو مصاحبه کننده دیگر داشتند.
۷. وقتی برای مصاحبه میرفتم، فکر میکردم فرصتی میشود که شیکاگو را هم ببینم اما در عمل فقط یک سفر خسته کننده شد. ساعت ۱۱ شب به هتل رسیدم. هتل، روبروی هتل ترامپ در شیکاگو بود و از پنجره اتاق، هتل ترامپ دیده میشد. یک از مصاحبهکنندهها میگفت قبلاً هتل ترامپ را استفاده میکردیم اما الآن دیگر استفاده نمیکنیم. صبح ساعت ۱۰ مصاحبه شروع شد و تا ۳ طول کشید. وعده نهار مفصل و به صورت سلف سرویس بود.
بعد از مصاحبه تا ساعت ۸ که وقت پرواز بود چند ساعت وقت برای گشتن در شهر بود اما هوا سرد بود و اصلاً حوصله پیادهروی نداشتم. برای همین زودتر به فرودگاه رفتم. برای اولین بار هم یک دستشویی فرنگی جدید دیدم! در فرودگاه شیکاگو دستشویی فرنگی طوری طراحی شده بود که جهت بهداشت، روی کاسه دستشویی، لایه نایلونی وجود داشت و بعد از هر بار استفاده به صورت اتوماتیک تعویض میشد که نعمت بزرگی است (یکی از مشکلات زندگی در آمریکا عدم فهم و شعور در برخی افراد است که دستشویی را کثیف میکنند!). خلاصه سفر یک روزه به شیکاگو، تنها برایم خستگی داشت و اکنون منتظر پاسخ شرکت هستم.
پ.ن.۱: فامیلهای یهودی با سرچ اینترنتی مشخص هستند و کمی با این فامیلها آشنا شوید، بعد از مدتی حتی میتوانید از فامیل یک نفر حدس بزنید که یهودی است و بعد با جستجو در اینترنت مطمئن شوید.
پ.ن.۲: منظرهی شیکاگو از محل مصاحبه. شیکاگو شهری با آسمان خراش های بلند است و از این جهت شبیه نیویورک، اما تمیزتر و نوسازتر به نظر میرسد چون احتمالاً عمر آسمانخراشهای شهر کمتر از نیویورک است. از جمله نکات قابل توجه وجود پارکینگ های ۱۵ طبقه در شهر بود که نشان از کمبود فضا دارد!
مطالب مرتبط
همسفر شراب (قسمت سی و هشتم-بخش دوم)
۱۵ مهر ۱۴۰۱
با استاد راهنمایم ساعت هشت صبح جلسه دارم. از وقتی که برای فرصت مطالعاتی طولانی رفته به گوگل، چارهای جز این نیست که یا اول صبح یا دم غروب جلسه داشته باشیم.
مطالعههمسفر شراب (قسمت سیوهشتم-بخش اول)
۳۰ شهریور ۱۴۰۱
دو خانم جوان که مثل لبنانیها چادر سیاه سر کردهاند و چند خانم محجبهٔ دیگر. باید برگردیم به سرسرا برای گرفتن دفترچهٔ برنامهٔ همایش.
مطالعهسوالات معلم
۲۹ شهریور ۱۴۰۱
معلم دبستان این سوالات رو قبل از شروع شدن سال تحصیلی از والدین پرسیده است
مطالعههمسفر شراب (قسمت سیوهفتم-بخش اول)
۱۵ شهریور ۱۴۰۱
صبح زود راهی دیترویت میشویم. صبح آنقدر زود است که جاده خلوت باشد و من، تنها بیدار جاده که پشت فرمان نشستهام و بقیه خوابند.
مطالعههمسفر شراب (قسمت سیو ششم-بخش پنجم)
۳۰ مرداد ۱۴۰۱
میخواهد خانهاش را بفروشد. میپرسم هنوز زیر قرض بانک است؟ میگوید بله. کنجکاو میشوم در مورد نرخ سود بانکها. میگوید خیلی ساده است. قرار بوده ۲۰ سال و هر ماهی ۲۵۰۰ دلار بدهیم برای خانهای که ۲۵۰ هزار دلار میارزد.
مطالعه