خاطرات یک دانشجوی محجبه در آمریکا / قسمت دوم: سختی‌های ورود به دانشگاه
۲۵ شهریور ۱۳۹۶
تجربه کارآموزی
۲۵ شهریور ۱۳۹۶
خاطرات یک دانشجوی محجبه در آمریکا / قسمت دوم: سختی‌های ورود به دانشگاه
۲۵ شهریور ۱۳۹۶
تجربه کارآموزی
۲۵ شهریور ۱۳۹۶
مقدمه: متن زیر مربوط به یک سال پیش و گزارش روز مارتین لوتر کینگ در کشور آمریکا است. مارتین لوتر کینگ بیانگر دو مسأله ی اساسی در تاریخ آمریکاست: جنبش سیاه پوستان و جنبش حقوق مدنی، مطالعه ی این هر دو مسأله در شناخت و تحلیل جامعه ی آمریکا نقش اساسی دارد.

هفته ی دوم ژانویه، هر بار که وارد سایت دانشگاه می شدم، عکس مارتین لوتر کینگ (MLK) را به همراه اطلاعیه ای در مورد 16 ژانویه می دیدم. اولش فکر کردم حتما سخنرانی ای در ارتباط با مارتین لوتر کینگ است، مانند تعداد زیاد بزرگداشت هایی که هر سال برگزار می شود. اما بعدتر متوجه عکس ها و اطلاعیه های مشابهی در سایت های سایر دانشگاه ها و موسسات دولتی و غیردولتی شدم. به نظر می رسید قضیه مهمتر از یک بزرگداشت یا یادبود است. دست آخر وسوسه شدم و اطلاعیه ی دانشگاه را باز کردم تا ببینم ماجرا چیست؟! در اطلاعیه نوشته بود که 15 ژانویه روز تولد MLK است و به همین مناسبت دانشگاه برای 26 امین سال پیاپی، همایشی را برگزار می کند. در واقع برنامه های همایش از 11 ژانویه شروع شده بود و قرار بود تا 16 فوریه هم ادامه یابد و البته از برنامه ها مشخص بود که سومین دوشنبه ی ماه ژانویه یعنی 16 ام ژانویه هم مهمترین روز همایش است. کنجکاو شدم که در آن شرکت کنم. برنامه ی کلاس ها و کارهایم را نگاهی کردم و تنظیم کردم تا در یکی دو تا از برنامه های روز 16 ام شرکت کنم.سخنرانی اصلی 16 ژانویه، ساعت 9 صبح در تالار Hill دانشگاه برگزار می شد. تالار Hill حدود 1000 نفر گنجایش داشت و البته همه ی صندلی ها هم پر شده بودند(1). همان طور که انتظار می رفت، جمعیت حاضر در تالار از تعداد زیادی از سیاه پوست ها تشکیل می شد. همچنین اگرچه برگزار کنندگان اصلی مراسم دانشجویان دانشگاه بودند، اما شرکت کنندگان اکثراً میان سال یا بالای 40 سال به نظر می رسیدند و حدس می زنم افرادی بودند که سالهای مبارزات مدنی MLK را به خاطر داشتند و ای بسا خودشان هم در آنها شرکت کرده بودند. به وضوح می شد یک نوع احساس همبستگی و امید را در میان سیاه پوستان حاضر در مراسم دید. همینطور انبوه خاطرات تلخ و شیرینی که از آن سال ها با خود داشتند.

خلاصه، مراسم شروع شد و به عنوان افتتاحیه، رئیس دانشگاه پشت تریبون رفت. خانمی حدوداً 60 ساله با جثه ی نحیفی بود که اولش کمی سخت بود آدم باور کند مسئولیت اداره ی دانشگاهی با حدود 40000 دانشجو و 6000 کارمند را برعهده دارد. البته سخنرانی خوبی کرد. از دو تا از فعالین مدنی نام برد، یکی سیاه پوست و دیگری سفید پوست. در مورد هر دو، کارهایی که کرده بودند را توضیح داد و در نهایت گفت هر دوی آنها زمانی در همین دانشگاه بوده اند. بعد هم اشاره ای به تاریخ جنبش های دانشجویی و فعالیت های مدنی در دانشگاه کرد. بعد اشاره ای به جنبش های مدنی کرد و اینکه چطور افرادی مانند MLK توانسته اند با بسیج کردن توده های مردم، در جامعه تغییر ایجاد کنند. در پایان صحبت هایش، به بیت الغزل تمامی سخنرانی هایی که در این چند ماه در ارتباط با اجتماع و جامعه شنیده ام اشاره کرد، یعنی بحث "بهار عربی" و "جنبش اشغال وال استریت". از "میدان تحریر" نام برد و بلافاصله به جنبش اشغال وال استریت و میدان "liberty" در آن اشاره کرد و سعی کرد به نحوی دومی را به اولی مرتبط کند.

اتفاق جالبی در ضمن سخنرانی افتاد. درست در وسط صحبت خانم رئیس، یکی از حاضران شروع کرد با صدای بلند اعتراض کردن به او و سیاست ها و کارهایش. یک لحظه توجه همه ی سالن به او جلب شد. اما این وسط، خانم رئیس بدون توقف صحبتش را ادامه داد. بعد، چون فرد معترض هم به اعتراضش ادامه می داد، خانم رئیس صدایش را بالاتر برد تا به کمک بلندگوهای سالن، عملاً صدای آن فرد دیگر را محو کند و او را مجبور به سکوت کند. فکر کنم بعدتر مسئولین حراست برگزاری مراسم به سراغ فرد معترض رفتند چون دیگر خبری از او نشد!

بعد از سخنرانی خانم مدیر، مدعو اصلی مراسم برای سخنرانی آمد. با توجه به تبلیغات ها و تعریفات خانم رئیس، معلوم بود مدعو اصلی باید فرد مهم و شناخته شده ای باشد. او یک روزنامه نگار سیاه پوست بود و خودش هم در فعالیت های مدنی مشغول بود. سخنرانی اش را با بیان چند خاطره از خود و خانواده اش در ارتباط با دانشگاه شروع کرد و بعد مفصلاً درباره ی مادر بزرگش سخن گفت که یک فرد عامی بوده اما با فعالیت هایش و سفرهایش کارهای بزرگی در ارتباط با حقوق زنان انجام داده است و اشاره کرد که چطور تحت تأثیر مارتین لوتر کینگ بوده است. او هم اشاره کرد به "بهار عربی" و بعد هم جنبش اشغال وال استریت و ارتباط آنها با هم و نقش شبکه های اجتماعی در هر دو. بعد از آن، به ادامه ی جنبش مخالفت با تبعیض نژادی پرداخت و اینکه هنوز این مسأله در جامعه ی غرب حل نشده و هنوز هم سیاه ها مورد تبعیض نژادی اند. راستش از حرف هایش کمی متعجب شدم. اگر چه به راحتی می توان فاصله ای قومی-فرهنگی بین سیاه پوست ها و سفید ها مشاهده کرد، اما باورم نمی شد که هنوز هم "تبعیض گسترده" وجود داشته باشد(2).

بعد از سخنرانی آن روزنامه نگار، مجری برنامه اعلام کرد که امسال مجسمه ای سنگی از مارتین لوتر کینگ در شهر واشنگتن و با اسم "سنگ امید" ساخته شده است. یک نسخه ی کوچک آن هم توسط یکی از هنرمندان سازنده ی آن که در مراسم حضور داشت، به رئیس دانشگاه اهدا شد.
در حین مراسم، دلشوره داشتم که به کلاس هایم برسم. در اثنای صحبت ها متوجه شدم که گویا این روز یک جورهایی روز ملی است. و کم کم فهمیدم که گویا امروز تعطیل است! تازه فهمیدم که مارتین لوتر چه تأثیری در جامعه ی آمریکا گذاشته تا جایی که یکی از سه فردی است که تولدشان در آمریکا تعطیل رسمیست (3). اینکه این روز چطور در تقویم ایالات متحده به عنوان روز تعطیل وارد شده هم داستان جالبی دارد. از 4 روز بعد از فوت MLK در سال 1968، در ایالت های جداگانه، مردم و به خصوص دانشجویان و کلیساها، برای ثبت روزی به یاد او تلاش می کنند و بعد از آنکه در اکثر ایالت ها روز تولد او به عنوان روز تعطیل در نظر گرفته می شود، در سال 1994 (تکمیل شده در 1996) کنگره ی آمریکا اقدام به ثبت آن به عنوان تعطیل رسمی می کند تا به امضای رئیس جمهور هم برسد. عملاً روز تولد MLK به عنوان سمبل فعالیت های مدنی برای حقوق شهروندی شناخته می شود. برنامه های همایش هم، به جز بزرگداشت مارتین لوتر کینگ، به بررسی مسایل روز مطرح در حوزه ی حقوق شهروندی در جامعه آمریکا می پرداختند و در نهایت شعار اصلی همایش این بود (4): "Building on the Past to a New Generation of Activism"

عصر همان روز قرار بود دانشجویان برای بزرگداشت MLK در میدان اصلی دانشگاه جمع شوند. برخلاف انتظار من، تعداد دانشجویان تنها 100 تا 200 نفر بود. این مطلب حدسی که از برنامه ی صبح داشتم را تقویت کرد، و آن اینکه که MLK در نسل جدید به اندازه ی نسل سابق نفوذ ندارد و اگرچه بزرگداشت او با یک خواست مردمی آغاز شده است، اما بعد از 26 سال یک جورهایی می شد دید که برنامه ها بیشتر دولتی هستند تا مردمی! (5) خلاصه، دانشجویان حلقه ای تشکیل دادند، شعرهایی خواندند با مضمون امید به آینده و عدالت و .... . بعد هم بخش هایی از مشهورترین سخنرانی MLK با عنوان “I have a dream.” پخش شد. مارتین لوتر این سخنرانی را در 1963 و در پایان راه پیمایی برای "شغل و آزادی" در واشنگتن ایراد کرده بود. بعد پخش سخنرانی، هر کدام از دانشجویان که از ملیت های مختلفی بودند، یکی از آرزوهایشان را گفتند. خیلی از دانشجویان سیاه پوست برطرف شدن مصادیق مختلف تبعیضات نژادی که با آن مواجه بودند را مطرح کردند. بعد از آن، مسایل حقوق زنان و تبعیض های جنسیتی مطرح شد. تعدادی فراتر رفتند و فقر و گرسنگی جهانی را اشاره کردند. بعضی رفع جنگ و تروریسم را آرزو کردند و عده ای وضعیت بهتر اقتصادی را. (جالب است فکر کنید اگر شما در آنجا بودید چه آرزویی را مطرح می کردید؟)

بزرگداشت مارتین لوتر کینگ بهانه ای برای پرداختن به مسایل مربوط به سیاه پوستان از یک طرف و حقوق مدنی از سوی دیگر است. در برنامه ها نیز به سایر جنبش های حقوق شهروندی شامل حقوق شهروندی، اقلیت ها، مهاجرین، زنان، کارگران و حتی هم جنس بازان (!) پرداخته شده بود. بنابراین جنبش مارتین لوتر کینگ برای آمریکاییان، نمونه ای از یک جنبش مدنی موفق و الگو و مثالی برای دیگران است. از این روی، مطالعه ی آن در شناخت ساز و کار این جنبش ها در جامعه ی آمریکا مفید خواهد بود.

مطالب مرتبط

مقدمه: متن زیر مربوط به یک سال پیش و گزارش روز مارتین لوتر کینگ در کشور آمریکا است. مارتین لوتر کینگ بیانگر دو مسأله ی اساسی در تاریخ آمریکاست: جنبش سیاه پوستان و جنبش حقوق مدنی، مطالعه ی این هر دو مسأله در شناخت و تحلیل جامعه ی آمریکا نقش اساسی دارد.

هفته ی دوم ژانویه، هر بار که وارد سایت دانشگاه می شدم، عکس مارتین لوتر کینگ (MLK) را به همراه اطلاعیه ای در مورد 16 ژانویه می دیدم. اولش فکر کردم حتما سخنرانی ای در ارتباط با مارتین لوتر کینگ است، مانند تعداد زیاد بزرگداشت هایی که هر سال برگزار می شود. اما بعدتر متوجه عکس ها و اطلاعیه های مشابهی در سایت های سایر دانشگاه ها و موسسات دولتی و غیردولتی شدم. به نظر می رسید قضیه مهمتر از یک بزرگداشت یا یادبود است. دست آخر وسوسه شدم و اطلاعیه ی دانشگاه را باز کردم تا ببینم ماجرا چیست؟! در اطلاعیه نوشته بود که 15 ژانویه روز تولد MLK است و به همین مناسبت دانشگاه برای 26 امین سال پیاپی، همایشی را برگزار می کند. در واقع برنامه های همایش از 11 ژانویه شروع شده بود و قرار بود تا 16 فوریه هم ادامه یابد و البته از برنامه ها مشخص بود که سومین دوشنبه ی ماه ژانویه یعنی 16 ام ژانویه هم مهمترین روز همایش است. کنجکاو شدم که در آن شرکت کنم. برنامه ی کلاس ها و کارهایم را نگاهی کردم و تنظیم کردم تا در یکی دو تا از برنامه های روز 16 ام شرکت کنم.سخنرانی اصلی 16 ژانویه، ساعت 9 صبح در تالار Hill دانشگاه برگزار می شد. تالار Hill حدود 1000 نفر گنجایش داشت و البته همه ی صندلی ها هم پر شده بودند(1). همان طور که انتظار می رفت، جمعیت حاضر در تالار از تعداد زیادی از سیاه پوست ها تشکیل می شد. همچنین اگرچه برگزار کنندگان اصلی مراسم دانشجویان دانشگاه بودند، اما شرکت کنندگان اکثراً میان سال یا بالای 40 سال به نظر می رسیدند و حدس می زنم افرادی بودند که سالهای مبارزات مدنی MLK را به خاطر داشتند و ای بسا خودشان هم در آنها شرکت کرده بودند. به وضوح می شد یک نوع احساس همبستگی و امید را در میان سیاه پوستان حاضر در مراسم دید. همینطور انبوه خاطرات تلخ و شیرینی که از آن سال ها با خود داشتند.

خلاصه، مراسم شروع شد و به عنوان افتتاحیه، رئیس دانشگاه پشت تریبون رفت. خانمی حدوداً 60 ساله با جثه ی نحیفی بود که اولش کمی سخت بود آدم باور کند مسئولیت اداره ی دانشگاهی با حدود 40000 دانشجو و 6000 کارمند را برعهده دارد. البته سخنرانی خوبی کرد. از دو تا از فعالین مدنی نام برد، یکی سیاه پوست و دیگری سفید پوست. در مورد هر دو، کارهایی که کرده بودند را توضیح داد و در نهایت گفت هر دوی آنها زمانی در همین دانشگاه بوده اند. بعد هم اشاره ای به تاریخ جنبش های دانشجویی و فعالیت های مدنی در دانشگاه کرد. بعد اشاره ای به جنبش های مدنی کرد و اینکه چطور افرادی مانند MLK توانسته اند با بسیج کردن توده های مردم، در جامعه تغییر ایجاد کنند. در پایان صحبت هایش، به بیت الغزل تمامی سخنرانی هایی که در این چند ماه در ارتباط با اجتماع و جامعه شنیده ام اشاره کرد، یعنی بحث "بهار عربی" و "جنبش اشغال وال استریت". از "میدان تحریر" نام برد و بلافاصله به جنبش اشغال وال استریت و میدان "liberty" در آن اشاره کرد و سعی کرد به نحوی دومی را به اولی مرتبط کند.

اتفاق جالبی در ضمن سخنرانی افتاد. درست در وسط صحبت خانم رئیس، یکی از حاضران شروع کرد با صدای بلند اعتراض کردن به او و سیاست ها و کارهایش. یک لحظه توجه همه ی سالن به او جلب شد. اما این وسط، خانم رئیس بدون توقف صحبتش را ادامه داد. بعد، چون فرد معترض هم به اعتراضش ادامه می داد، خانم رئیس صدایش را بالاتر برد تا به کمک بلندگوهای سالن، عملاً صدای آن فرد دیگر را محو کند و او را مجبور به سکوت کند. فکر کنم بعدتر مسئولین حراست برگزاری مراسم به سراغ فرد معترض رفتند چون دیگر خبری از او نشد!

بعد از سخنرانی خانم مدیر، مدعو اصلی مراسم برای سخنرانی آمد. با توجه به تبلیغات ها و تعریفات خانم رئیس، معلوم بود مدعو اصلی باید فرد مهم و شناخته شده ای باشد. او یک روزنامه نگار سیاه پوست بود و خودش هم در فعالیت های مدنی مشغول بود. سخنرانی اش را با بیان چند خاطره از خود و خانواده اش در ارتباط با دانشگاه شروع کرد و بعد مفصلاً درباره ی مادر بزرگش سخن گفت که یک فرد عامی بوده اما با فعالیت هایش و سفرهایش کارهای بزرگی در ارتباط با حقوق زنان انجام داده است و اشاره کرد که چطور تحت تأثیر مارتین لوتر کینگ بوده است. او هم اشاره کرد به "بهار عربی" و بعد هم جنبش اشغال وال استریت و ارتباط آنها با هم و نقش شبکه های اجتماعی در هر دو. بعد از آن، به ادامه ی جنبش مخالفت با تبعیض نژادی پرداخت و اینکه هنوز این مسأله در جامعه ی غرب حل نشده و هنوز هم سیاه ها مورد تبعیض نژادی اند. راستش از حرف هایش کمی متعجب شدم. اگر چه به راحتی می توان فاصله ای قومی-فرهنگی بین سیاه پوست ها و سفید ها مشاهده کرد، اما باورم نمی شد که هنوز هم "تبعیض گسترده" وجود داشته باشد(2).

بعد از سخنرانی آن روزنامه نگار، مجری برنامه اعلام کرد که امسال مجسمه ای سنگی از مارتین لوتر کینگ در شهر واشنگتن و با اسم "سنگ امید" ساخته شده است. یک نسخه ی کوچک آن هم توسط یکی از هنرمندان سازنده ی آن که در مراسم حضور داشت، به رئیس دانشگاه اهدا شد.
در حین مراسم، دلشوره داشتم که به کلاس هایم برسم. در اثنای صحبت ها متوجه شدم که گویا این روز یک جورهایی روز ملی است. و کم کم فهمیدم که گویا امروز تعطیل است! تازه فهمیدم که مارتین لوتر چه تأثیری در جامعه ی آمریکا گذاشته تا جایی که یکی از سه فردی است که تولدشان در آمریکا تعطیل رسمیست (3). اینکه این روز چطور در تقویم ایالات متحده به عنوان روز تعطیل وارد شده هم داستان جالبی دارد. از 4 روز بعد از فوت MLK در سال 1968، در ایالت های جداگانه، مردم و به خصوص دانشجویان و کلیساها، برای ثبت روزی به یاد او تلاش می کنند و بعد از آنکه در اکثر ایالت ها روز تولد او به عنوان روز تعطیل در نظر گرفته می شود، در سال 1994 (تکمیل شده در 1996) کنگره ی آمریکا اقدام به ثبت آن به عنوان تعطیل رسمی می کند تا به امضای رئیس جمهور هم برسد. عملاً روز تولد MLK به عنوان سمبل فعالیت های مدنی برای حقوق شهروندی شناخته می شود. برنامه های همایش هم، به جز بزرگداشت مارتین لوتر کینگ، به بررسی مسایل روز مطرح در حوزه ی حقوق شهروندی در جامعه آمریکا می پرداختند و در نهایت شعار اصلی همایش این بود (4): "Building on the Past to a New Generation of Activism"

عصر همان روز قرار بود دانشجویان برای بزرگداشت MLK در میدان اصلی دانشگاه جمع شوند. برخلاف انتظار من، تعداد دانشجویان تنها 100 تا 200 نفر بود. این مطلب حدسی که از برنامه ی صبح داشتم را تقویت کرد، و آن اینکه که MLK در نسل جدید به اندازه ی نسل سابق نفوذ ندارد و اگرچه بزرگداشت او با یک خواست مردمی آغاز شده است، اما بعد از 26 سال یک جورهایی می شد دید که برنامه ها بیشتر دولتی هستند تا مردمی! (5) خلاصه، دانشجویان حلقه ای تشکیل دادند، شعرهایی خواندند با مضمون امید به آینده و عدالت و .... . بعد هم بخش هایی از مشهورترین سخنرانی MLK با عنوان “I have a dream.” پخش شد. مارتین لوتر این سخنرانی را در 1963 و در پایان راه پیمایی برای "شغل و آزادی" در واشنگتن ایراد کرده بود. بعد پخش سخنرانی، هر کدام از دانشجویان که از ملیت های مختلفی بودند، یکی از آرزوهایشان را گفتند. خیلی از دانشجویان سیاه پوست برطرف شدن مصادیق مختلف تبعیضات نژادی که با آن مواجه بودند را مطرح کردند. بعد از آن، مسایل حقوق زنان و تبعیض های جنسیتی مطرح شد. تعدادی فراتر رفتند و فقر و گرسنگی جهانی را اشاره کردند. بعضی رفع جنگ و تروریسم را آرزو کردند و عده ای وضعیت بهتر اقتصادی را. (جالب است فکر کنید اگر شما در آنجا بودید چه آرزویی را مطرح می کردید؟)

بزرگداشت مارتین لوتر کینگ بهانه ای برای پرداختن به مسایل مربوط به سیاه پوستان از یک طرف و حقوق مدنی از سوی دیگر است. در برنامه ها نیز به سایر جنبش های حقوق شهروندی شامل حقوق شهروندی، اقلیت ها، مهاجرین، زنان، کارگران و حتی هم جنس بازان (!) پرداخته شده بود. بنابراین جنبش مارتین لوتر کینگ برای آمریکاییان، نمونه ای از یک جنبش مدنی موفق و الگو و مثالی برای دیگران است. از این روی، مطالعه ی آن در شناخت ساز و کار این جنبش ها در جامعه ی آمریکا مفید خواهد بود.

مطالب مرتبط



آخرین مطالب