جایی برای پنهان شدن نیست
۱۷ مرداد ۱۳۹۶
برج‌های عاج بر روی شن
۱۷ مرداد ۱۳۹۶
جایی برای پنهان شدن نیست
۱۷ مرداد ۱۳۹۶
برج‌های عاج بر روی شن
۱۷ مرداد ۱۳۹۶

عنوان کتاب : آیا قرن آمریکا به پایان رسیده است؟

نویسنده: جوزف نای

مترجم: ایوب فرخنده


بررسی اجمالی:

شاید ایالات متحده آمریکا در حال افول و نابودی کامل نباشد، اما با قدرت‌گرفتن کشورهای دیگر دوران تسلط فراگیر این کشور به پایان می‌رسد. این تجربه‌ایست که پیش از این نیز در دوران معاصر روی داده است. بریتانیا در سده هفدهم توانست از هلند پیشی بگیرد. همچنین در سده نونزدهم، با قدرت گرفتن آلمان، ژاپن و آمریکا، بریتانیا مجبور به عقب‌نشینی شد. ازسویی ممکن است هیچ کشوری به تنهایی نتواند از آمریکا پیشی بگیرد. اما اتحاد کشورها ممکن است بتواند از قدرت آمریکا در سیاست‌گذاری‌های یک سویه در جهان پایان بدهد.
اما چه گزینه‌هایی برای این جایگزینی مطرح است؟ این کتاب می‌کوشد به این پرسش پاسخ دهد.
در بریده‌ای از این کتاب می‌خوانیم:
«ابتدا باید منظور خود را از عبارت «قرن آمریکایی» روشن کنیم. چه زمانی این دوره آغاز شد؟ زمانی که ایالات‌متحده به بزرگ‌ترین قدرت صنعتی دنیا تبدیل شد می‌تواند مبدا احتمالی پایان قرن نوزدهم شمرده شود. با آغاز قرن بیستم، این کشور تقریبا یک چهارم اقتصاد جهانی را در دست داشت. این وضعیت در آستانه جنگ جهانی دوم همچنان پایدار بود. از آنجا که این جنگ، هم‌زمان با تقویت اقتصاد آمریکا، تمام اقتصاد‌های برتر در آن زمان را نابود کرد، بلافاصله پس از جنگ اقتصاد ایالات‌متحده مبدل به نیمی از اقتصاد جهان شد.
همچنان که دیگر اقتصادها، به کمک سیاست‌های ایالات‌متحده، تا حدودی احیا شده و گام در مسیر رشد گذاشتند، تدریجا سهم غیرطبیعی ایالات‌متحده از اقتصاد جهانی به همان میزان یک چهارمی پیش از جنگ بازگشت که تا پایان قرن بیستم همین وضعیت پابرجا ماند. این «بازگشت به وضع طبیعی» طی دوره ۱۹۴۵ تا ۱۹۷۰ به معنای تنزل سهم ایالات‌متحده در اقتصاد جهانی بود و منجر به ارائه پیش‌بینی‌هایی مبنی بر افول ایالات‌متحده شد.»

عنوان کتاب : آیا قرن آمریکا به پایان رسیده است؟

نویسنده: جوزف نای

مترجم: ایوب فرخنده


بررسی اجمالی:

شاید ایالات متحده آمریکا در حال افول و نابودی کامل نباشد، اما با قدرت‌گرفتن کشورهای دیگر دوران تسلط فراگیر این کشور به پایان می‌رسد. این تجربه‌ایست که پیش از این نیز در دوران معاصر روی داده است. بریتانیا در سده هفدهم توانست از هلند پیشی بگیرد. همچنین در سده نونزدهم، با قدرت گرفتن آلمان، ژاپن و آمریکا، بریتانیا مجبور به عقب‌نشینی شد. ازسویی ممکن است هیچ کشوری به تنهایی نتواند از آمریکا پیشی بگیرد. اما اتحاد کشورها ممکن است بتواند از قدرت آمریکا در سیاست‌گذاری‌های یک سویه در جهان پایان بدهد.
اما چه گزینه‌هایی برای این جایگزینی مطرح است؟ این کتاب می‌کوشد به این پرسش پاسخ دهد.
در بریده‌ای از این کتاب می‌خوانیم:
«ابتدا باید منظور خود را از عبارت «قرن آمریکایی» روشن کنیم. چه زمانی این دوره آغاز شد؟ زمانی که ایالات‌متحده به بزرگ‌ترین قدرت صنعتی دنیا تبدیل شد می‌تواند مبدا احتمالی پایان قرن نوزدهم شمرده شود. با آغاز قرن بیستم، این کشور تقریبا یک چهارم اقتصاد جهانی را در دست داشت. این وضعیت در آستانه جنگ جهانی دوم همچنان پایدار بود. از آنجا که این جنگ، هم‌زمان با تقویت اقتصاد آمریکا، تمام اقتصاد‌های برتر در آن زمان را نابود کرد، بلافاصله پس از جنگ اقتصاد ایالات‌متحده مبدل به نیمی از اقتصاد جهان شد.
همچنان که دیگر اقتصادها، به کمک سیاست‌های ایالات‌متحده، تا حدودی احیا شده و گام در مسیر رشد گذاشتند، تدریجا سهم غیرطبیعی ایالات‌متحده از اقتصاد جهانی به همان میزان یک چهارمی پیش از جنگ بازگشت که تا پایان قرن بیستم همین وضعیت پابرجا ماند. این «بازگشت به وضع طبیعی» طی دوره ۱۹۴۵ تا ۱۹۷۰ به معنای تنزل سهم ایالات‌متحده در اقتصاد جهانی بود و منجر به ارائه پیش‌بینی‌هایی مبنی بر افول ایالات‌متحده شد.»

کتب مرتب :