۳۱ تیر ۱۳۹۸

همسفر شراب (قسمت بیست و یکم – ماه رمضان)

در ادامه روایت محمد صادق رسولی در همسفر شراب قسمت بیستم به ماه رمضان می رسند و در آمریکا در ماه رمضان با دوستانش خاطراتی دارند […]
۳۱ تیر ۱۳۹۸

همسفر شراب (قسمت بیستم – کوهستان یوسمیتی)

در ادامه روایت محمد صادق رسولی در همسفر شراب بیستم به پیشنهاد و دعوت دو سه تا از دوستانش به سمت کوهستان یوسمیتی می روند و […]
۱۱ اسفند ۱۳۹۷

همسفر شراب (قسمت شانزدهم)

بارها باید بسته می‌شدند ولی این بار باید برای هر چمدان بیست و پنج دلار ناقابل می‌دادیم. اولش با خودمان گفتیم که نیازی به چمدان نداریم. […]
۵ اسفند ۱۳۹۷

همسفر شراب (قسمت پانزدهم- نهضت ادامه دارد)

خبری می‌رسد که شرکتی در کالیفرنیا دنبال کارآموز است. مستقیماً به مسئول منابع انسانی شرکت نامه می‌زنم و در جواب وقتی برایم تعیین می‌کند برای مصاحبهٔ اول. سر […]
۳۰ بهمن ۱۳۹۷

همسفر شراب (قسمت پانزدهم- و تو چه می‌دانی مالیات چیست؟)

نامه‌ای به دستم می‌رسد از دانشگاه که تویش جزئیات حقوق‌هایی که گرفته‌ام نوشته شده. سال‌نامهٔ مالیاتی را باید پر کرد و فرستاد. یک مشت کاغذ بی‌سر […]
۳۰ بهمن ۱۳۹۷

همسفر شراب (قسمت چهاردهم-بخش سوم)

دعوت می‌کند با او برویم به سمت پارکینگ برای سوار شدن. از کنار جوان‌ها چشم و دست‌بسته که به‌خط روبروی در ساختمان نشسته‌اند رد می‌شویم. کسی […]
۲۸ بهمن ۱۳۹۷

همسفر شراب (قسمت سیزدهم- کار آموزی بخش دوم)

نمی‌دانم چرا دل توی دلم نیست. حسی به من می‌گوید که این گوگل و مصاحبه‌اش یک جورهایی آزمون کار آموزی من است. روز مصاحبه فرامی‌رسد. قرار […]
۲۸ بهمن ۱۳۹۷

همسفر شراب (قسمت سیزدهم- کار آموزی بخش اول)

وی‌وی، هم‌اتاقی چینی‌ام در آزمایشگاه، قرار است برای کارآموزی برود به شهر مانتن‌ویو در منطقهٔ خلیج، درهٔ‌ سیلیکون ایالت کالیفرنیا. از قضا قرار است در قسمت […]
۲۵ بهمن ۱۳۹۷

همسفر شراب (قسمت دوازدهم- عید آمده دوباره شادی و خنده)

کریسمس همهٔ دانشگاه تعطیل است. آدم به عقل این‌ها شک می‌کند که چرا این موقع عید می‌گیرند. این‌هایی که کم‌کم رنگ و بویی از دین هم […]
۲۵ بهمن ۱۳۹۷

همسفر شراب (قسمت دوازدهم- طوفان سندی)

این مطلب مربوط به طوفان در آمریکا است.هوس می‌کنیم آخر هفته‌ای بیرون برویم که متوجه می‌شویم همهٔ خطوط حمل و نقل قرار است از ساعت شش […]
۲۴ بهمن ۱۳۹۷

همسفر شراب (قسمت یازدهم- بخش دوم)

این مطلب راجع به گردشگری در آمریکا است .به سمت جنوب پیاده می‌رویم. هوا معتدل و پاییزی و سرمای کم و نشاط‌بخش، درخت‌های سبزی که قد […]
۲۱ بهمن ۱۳۹۷

همسفر شراب (قسمت یازدهم- بخش اول)

فشار درس‌ها و جدید بودن همه چیز برایم کافی است که تصمیم بگیرم آخر هفته‌ها را خوش بگذرانم. نیویورک هم به اندازهٔ کافی جاذبهٔ گردشگری دارد. […]
۲۱ بهمن ۱۳۹۷

همسفر شراب (قسمت دهم- گچ‌پژ)

توی آزمایشگاه دارم کم‌کم با بقیهٔ‌ دانشجوها آشنا می‌شوم. مثل این که یکی‌شان مسئول این است که جلسهٔ هفتگی برگزار کند که توی آن جلسه‌ها علاوه […]
۱۸ بهمن ۱۳۹۷

همسفر شراب (قسمت دهم- النظافه من الایمان)

میان یکی از کلاس‌های سه ساعته است که سری به دستشویی ساختمان مهندسی می‌زنم. در اول را که باز می‌کنم، دقیقاً‌ روبرویش دیواری حائل است تا […]
۱۷ بهمن ۱۳۹۷

همسفر شراب (قسمت دهم- پرچم)

به سمت کلاس‌ها می‌روم. هنوز موقع حذف و اخذ درس‌ها نشده است و کلاس‌ها خیلی شلوغند. مجبورم برای کلاس پردازش زبان یک ربعی زودتر بروم یا […]
۱۳ بهمن ۱۳۹۷

همسفر شراب (قسمت دهم- ما برای وصل کردن آمدیم)

به خانه که می‌روم متوجه می‌شوم اینترنت دارد برایمان ناز می‌کند. شبکه وصل هست ولی اینترنتی در کار نیست. این یکی هم برایمان غوز بالای غوز […]
۹ بهمن ۱۳۹۷

همسفر شراب (قسمت دهم- دلم آشفتهٔ آن مایهٔ ناز است هنوز)

همان موقع‌هاست که خبر آمدن «سالار عقیلی» به نیویورک برای کنسرت می‌رسد. خیلی دوست دارم سری بزنم و اولین تجربهٔ کنسرت ایرانی را در جایی غیر […]
۹ دی ۱۳۹۷

همسفر شراب (قسمت دهم- سلام عزیزم، عزیزم سلام )

خبر سفر هیأت طول و دراز دولت ایران به نیویورک میان اخبار پررنگ شده است. توی خبرها عکس از دیدار با ایرانیان وجود دارد ولی نمی‌دانم […]
۱۰ تیر ۱۳۹۷

همسفر شراب (قسمت نهم – در باب “خوشا به حالت ای اهل خارج”)

در کل اگر این تصور وجود دارد که در دانشگاه‌های اینجا آپولویی هوا می‌شود کلاً اشتباهی بزرگ است. شاید اگر صد سال پیش چنین حرف‌هایی زده می‌شد به‌شخصه قبول داشتم ولی الان حداقل در سطح آموزشی همان مواد درسی کمابیش در دانشگاه‌های ما هم وجود دارد.
۲۲ خرداد ۱۳۹۷

همسفر شراب ( قسمت نهم – الو الو به گوشم)

خیالمان راحت بود که ایرانسل و همراه اولی هست که یک گزینهٔ دائم دارند و گزینهٔ اعتباری. نه این که بیشتر از انگشت‌های دست شرکت‌های مخابراتی […]
۲۲ خرداد ۱۳۹۷

همسفر شراب ( قسمت نهم – زخم آسمان‌خراش)

سوار مترو می‌شویم. این اولین دیدارمان از پایین‌شهر منهتن است. هم فال است و هم تماشا. ایستگاه خیابان سی و چهار که پیاده می‌شویم و وارد […]