لاتاری برای هل دادنِ تخم‌مرغ!
۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۷
تونل خرس و قانون عجیب اخیر در امریکا
۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۷
لاتاری برای هل دادنِ تخم‌مرغ!
۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۷
تونل خرس و قانون عجیب اخیر در امریکا
۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۷

خاطره ی اجاره منزل در امریکا (بخش 4)

مشاهده صفحه روایت ایرانیان از آمریکا
اولین بازدید برای دو روز بعد بود. اون خانم چند ساعت قبل از بازدید پیام داد که اگه امکان داره ۳۰ دقیقه زودتر بیایم؟

میخواستم ببینم اگه من خونه نباشم و اونا بیان خونه ما، چه اتفاقی می افته؟ گفتم: متاسفانه اون ساعت خونه نیستم،‌ خودتون هر وقت خواستید بیاید.

یه سری وسایل رو عمداً سر راهشون گذاشتم که ببینم جابجا میشن. مشتری ها اومدن و رفتن اما آب از آب تکون نخورد. انگار اصلاً کسی نیومده بود خونه.

خیالم یه کم راحت شد، چون چند روز بعدش برای یه کنفرانس باید می رفتم تگزاس و تقریبا یه هفته خونه نبودیم. زنگ زدم به اون خانم و گفتم: من از فلان روز میرم مسافرت و نیستم. هر ساعت از شبانه روز که دوس دارید بیایید.

خیلی خوشحال شد و گفت: پس همه بازدیدهای دو سه روز آینده رو کنسل میکنم و تو اون یه هفته که شما نیستید، سعی میکنیم همه بازدید ها رو انجام بدیم،

بعد از اینکه از کنفرانس برگشتم. پشت در یه بسته پستی بود که سه روز قبلش رسیده بود. بسته رو که دیدم، فک کردم اصلاً بازدیدی نبوده، گفتم: آخه اینا چه جوری رفتن تو خونه که بسته هنوز پشته در خونه است.

از رو كنجكاوي به اون خانم پیام دادم که: من منتظر یه بسته پستی بودم. شما اونو ندیدید. گفت: چرا اتفاقاً یه بسته #آمازون بود و آخرین بار که اومدیم هنوز پشت در خونه تون بود.

تشکر کردم و به ناچار گفتم: خودم از آمازون پیگیری می کنم.

بعدش هم #صاحب_خونه بهم زنگ زد و ازینکه خونه تمیز بوده خیلی تشکر کرد. گفت: سه نفر خونه رو بازدید کردن و یکی شون ازظاهر خونه خیلی خوشش اومده و تصمیم گرفته خونه رو بخره.

قبل از این ماجرا، همیشه می دیدم که همسایه ها اغلب وسایل زندگی مثل دوچرخه، کفش، لباس، اسباب بازی و کلاً هر چیزی رو که پیش بیاد دم در خونه رها می کنن و میرن و خیلی از همسایه ها همیشه در خونه شون بازه.

گاهي بسته های پستی چند روز پشت در خونه ها می مونه.خودم اما همیشه دوچرخه مون رو قفل می کردم. بعد ازین ماجرا دیگه واقعاً خیالم راحت شد که اون نگرانی های همیشگی لازم نیست. مثلاً موقع مسافرت چراغ خونه رو روشن بذاریم که بقیه فک کنن صاحب خونه جایی نرفته. یا اگه یادمون در خونه رو قفل كرديم يا نه، با کلی نگراني از وسط راه برگرديم که همه قفل ها رو دوباره چک كنيم.

خلاصه حس خوبیه که میشه يه جاهايي خونه و زندگی رو سپرد به امانِ خودِ خدا و رفت ...

مطالب مرتبط

خاطره ی اجاره منزل در امریکا (بخش 4)

مشاهده صفحه روایت ایرانیان از آمریکا
اولین بازدید برای دو روز بعد بود. اون خانم چند ساعت قبل از بازدید پیام داد که اگه امکان داره ۳۰ دقیقه زودتر بیایم؟

میخواستم ببینم اگه من خونه نباشم و اونا بیان خونه ما، چه اتفاقی می افته؟ گفتم: متاسفانه اون ساعت خونه نیستم،‌ خودتون هر وقت خواستید بیاید.

یه سری وسایل رو عمداً سر راهشون گذاشتم که ببینم جابجا میشن. مشتری ها اومدن و رفتن اما آب از آب تکون نخورد. انگار اصلاً کسی نیومده بود خونه.

خیالم یه کم راحت شد، چون چند روز بعدش برای یه کنفرانس باید می رفتم تگزاس و تقریبا یه هفته خونه نبودیم. زنگ زدم به اون خانم و گفتم: من از فلان روز میرم مسافرت و نیستم. هر ساعت از شبانه روز که دوس دارید بیایید.

خیلی خوشحال شد و گفت: پس همه بازدیدهای دو سه روز آینده رو کنسل میکنم و تو اون یه هفته که شما نیستید، سعی میکنیم همه بازدید ها رو انجام بدیم،

بعد از اینکه از کنفرانس برگشتم. پشت در یه بسته پستی بود که سه روز قبلش رسیده بود. بسته رو که دیدم، فک کردم اصلاً بازدیدی نبوده، گفتم: آخه اینا چه جوری رفتن تو خونه که بسته هنوز پشته در خونه است.

از رو كنجكاوي به اون خانم پیام دادم که: من منتظر یه بسته پستی بودم. شما اونو ندیدید. گفت: چرا اتفاقاً یه بسته #آمازون بود و آخرین بار که اومدیم هنوز پشت در خونه تون بود.

تشکر کردم و به ناچار گفتم: خودم از آمازون پیگیری می کنم.

بعدش هم #صاحب_خونه بهم زنگ زد و ازینکه خونه تمیز بوده خیلی تشکر کرد. گفت: سه نفر خونه رو بازدید کردن و یکی شون ازظاهر خونه خیلی خوشش اومده و تصمیم گرفته خونه رو بخره.

قبل از این ماجرا، همیشه می دیدم که همسایه ها اغلب وسایل زندگی مثل دوچرخه، کفش، لباس، اسباب بازی و کلاً هر چیزی رو که پیش بیاد دم در خونه رها می کنن و میرن و خیلی از همسایه ها همیشه در خونه شون بازه.

گاهي بسته های پستی چند روز پشت در خونه ها می مونه.خودم اما همیشه دوچرخه مون رو قفل می کردم. بعد ازین ماجرا دیگه واقعاً خیالم راحت شد که اون نگرانی های همیشگی لازم نیست. مثلاً موقع مسافرت چراغ خونه رو روشن بذاریم که بقیه فک کنن صاحب خونه جایی نرفته. یا اگه یادمون در خونه رو قفل كرديم يا نه، با کلی نگراني از وسط راه برگرديم که همه قفل ها رو دوباره چک كنيم.

خلاصه حس خوبیه که میشه يه جاهايي خونه و زندگی رو سپرد به امانِ خودِ خدا و رفت ...

مطالب مرتبط



آخرین مطالب