ما عشق را به مدرسه بردیم
۶ اردیبهشت ۱۳۹۷
اشتغال به کار دانشجویان مهندسی خارجی در امریکا
۶ اردیبهشت ۱۳۹۷
ما عشق را به مدرسه بردیم
۶ اردیبهشت ۱۳۹۷
اشتغال به کار دانشجویان مهندسی خارجی در امریکا
۶ اردیبهشت ۱۳۹۷
برای شرکت در یک کنفرانس در آمریکا هستم. با این که کنفرانس در فلوریدا برگزار خواهد شد ولی از تصادف محل اتصال پرواز در دیترویت بود. برای همین تصمیم گرفتم زودتر بیایم و سری به یکی از دوستان بزنم. سفر کوتاهی هم به اوهایو داشتیم. تا بحال موارد جالبی برخوردم و سعی می کنم زودتر در مورد آنها بنویسم ولی یک اتفاق جالب همین 1-2 ساعت پیش افتاد که دوست دارم زودتر بنویسم.

سوار اتوبوس شهری بودم. با این که یک شنبه است و روز تعطیل ولی اتوبوس خیلی شلوغ بود و پر بود از افراد با ظاهر فرهنگ پایین. حتی یکی از افراد یک کیسه پر از آشغال قابل بازیافت داشت که احساس کردم همان نان خشکی ایران خودمان است. یک لحظه به گوشم خورد یک زن در مورد اسلام با یک مرد صحبت می کند. یک خانم حدود 40 ساله و از نژاد سفید بود.

نمی دانم قبلش چطور بحثشان به اینجا رسیده بود ولی گفت: مگر اسلام اسم یک کشور نیست؟ مرد پاسخ داد: نه اسلام اسم یک دین است مثل یهودیت و کاتولیک و پروتستان. خانم گفت: نه اسلام اسم یک منطقه است! مرد دیگری وارد بحث شد: نه اسلام اسم یک دین است. مگر نشنیده ای برخی مسلمان هستند. خانم پاسخ داد: ولی من فکر می کردم اسلام اسم کشور است و مسلمان ها هم اهل اسلام هستند!

باز مردها رد کردند و بیشتر توضیح دادند که مثلا مسلمان ها کجا زندگی می کنند. مکه کجاست و ... خانم گفت: واقعا! من تا بحال اصلا نشنیده بودم! همین الان متوجه این موضوع شدم. مردها ادامه دادند: نه اسلام دین است مثل کاتولیک ها. مکه هم شهر مهم مذهبی و مرکزی مسلمان ها است.

مثل واتیکان برای مسیحی ها. خانم پاسخ داد: پس واتیکان شهر است؟ من فکر می کردم یک کشور است. دوباره پاسخ دادند: بله کشور است ولی در اصل بخشی از رم است. دوباره خانم گفت: مگر رم اسم یک کشور نیست! توضیح دادند که رم پایتخت ایتالیا است و ایتالیا کشور است و واتیکان با این که کشور است بخشی از رم است. جالب بود که خانم براحتی حرف آنها را قبول نمی کرد و مجبور بودند توضیح بیشتر بدهند. گاهی مسافر دیگر هم تایید می کرد و بعد خانم قبول می کرد.

این اتفاق برای خودم خیلی قابل توجه است. نباید افراد مستضعف را فقط در جنگل های آمازون جستجو کرد (آخر بیشتر وقت ها جهت مثال استضعاف فکری از مردم آمازون استفاده می کنند). مستضعف می تواند یک آمریکایی سفید پوست هم باشد (نژاد مهم نیست ولی در آمریکا و کانادا نژاد سفید بصورت میانگین جز طبقه ممتازتر از نظر مالی و فرهنگی هستند. از این جهت اشاره شد.) که حتی در عصر اطلاعات آن هم در کشور اطلاعات هم هیچ چیز از اسلام نشنیده باشد!

مستضعف می تواند یک فرد تحصیل کرده (نسبت به متوسط جهان یا حداقل جنگل آمازون) هم باشد. شاید اگر خودم به عینه این موضوع را ندیده بودم بسختی می توانستم تصور یا قبول کنم. حال آیا تضمینی است که اگر این خانم تعلیمات اسلام را بشنود قبول نکند؟ از سویی چقدر دید اسلام از ادیان دیگر مترقی تر است که 1000 سال قبل از پدید آمدن پلورالیزم و اندیشه های مشابه آن قضیه دیدگاه خداوند نسبت به بندگانش را بدون افتادن در دام نسبی گرایی معرفتی حل کرده است. برای مطالعه مراجعه کنید به تفسیر آیات 97-99 سوره مبارکه نساء.

پ.ن.: داشتم در دانشگاه میشیگان نماز می خواندم که اتفاقی افتاد که تا بحال در غرب برایم پیش نیامده بود. اتاق نماز درب شیشه ای دارد (الان داخل اتاق هستم). در طول نماز 3 نفر آمدند و از نگاهی بداخل انداختند ببینند چه کار می کنم. فکر می کردم با نماز و مسلمانان بیشتر آشنا باشند. آخر میشیگان یک از ایالت های با تمرکز مسلمان بالاست. حتی در فرودگاه دیترویت اعلان ها علاوه بر انگلیسی به زبان عربی هم انجام می شود.

مطالب مرتبط

برای شرکت در یک کنفرانس در آمریکا هستم. با این که کنفرانس در فلوریدا برگزار خواهد شد ولی از تصادف محل اتصال پرواز در دیترویت بود. برای همین تصمیم گرفتم زودتر بیایم و سری به یکی از دوستان بزنم. سفر کوتاهی هم به اوهایو داشتیم. تا بحال موارد جالبی برخوردم و سعی می کنم زودتر در مورد آنها بنویسم ولی یک اتفاق جالب همین 1-2 ساعت پیش افتاد که دوست دارم زودتر بنویسم.

سوار اتوبوس شهری بودم. با این که یک شنبه است و روز تعطیل ولی اتوبوس خیلی شلوغ بود و پر بود از افراد با ظاهر فرهنگ پایین. حتی یکی از افراد یک کیسه پر از آشغال قابل بازیافت داشت که احساس کردم همان نان خشکی ایران خودمان است. یک لحظه به گوشم خورد یک زن در مورد اسلام با یک مرد صحبت می کند. یک خانم حدود 40 ساله و از نژاد سفید بود.

نمی دانم قبلش چطور بحثشان به اینجا رسیده بود ولی گفت: مگر اسلام اسم یک کشور نیست؟ مرد پاسخ داد: نه اسلام اسم یک دین است مثل یهودیت و کاتولیک و پروتستان. خانم گفت: نه اسلام اسم یک منطقه است! مرد دیگری وارد بحث شد: نه اسلام اسم یک دین است. مگر نشنیده ای برخی مسلمان هستند. خانم پاسخ داد: ولی من فکر می کردم اسلام اسم کشور است و مسلمان ها هم اهل اسلام هستند!

باز مردها رد کردند و بیشتر توضیح دادند که مثلا مسلمان ها کجا زندگی می کنند. مکه کجاست و ... خانم گفت: واقعا! من تا بحال اصلا نشنیده بودم! همین الان متوجه این موضوع شدم. مردها ادامه دادند: نه اسلام دین است مثل کاتولیک ها. مکه هم شهر مهم مذهبی و مرکزی مسلمان ها است.

مثل واتیکان برای مسیحی ها. خانم پاسخ داد: پس واتیکان شهر است؟ من فکر می کردم یک کشور است. دوباره پاسخ دادند: بله کشور است ولی در اصل بخشی از رم است. دوباره خانم گفت: مگر رم اسم یک کشور نیست! توضیح دادند که رم پایتخت ایتالیا است و ایتالیا کشور است و واتیکان با این که کشور است بخشی از رم است. جالب بود که خانم براحتی حرف آنها را قبول نمی کرد و مجبور بودند توضیح بیشتر بدهند. گاهی مسافر دیگر هم تایید می کرد و بعد خانم قبول می کرد.

این اتفاق برای خودم خیلی قابل توجه است. نباید افراد مستضعف را فقط در جنگل های آمازون جستجو کرد (آخر بیشتر وقت ها جهت مثال استضعاف فکری از مردم آمازون استفاده می کنند). مستضعف می تواند یک آمریکایی سفید پوست هم باشد (نژاد مهم نیست ولی در آمریکا و کانادا نژاد سفید بصورت میانگین جز طبقه ممتازتر از نظر مالی و فرهنگی هستند. از این جهت اشاره شد.) که حتی در عصر اطلاعات آن هم در کشور اطلاعات هم هیچ چیز از اسلام نشنیده باشد!

مستضعف می تواند یک فرد تحصیل کرده (نسبت به متوسط جهان یا حداقل جنگل آمازون) هم باشد. شاید اگر خودم به عینه این موضوع را ندیده بودم بسختی می توانستم تصور یا قبول کنم. حال آیا تضمینی است که اگر این خانم تعلیمات اسلام را بشنود قبول نکند؟ از سویی چقدر دید اسلام از ادیان دیگر مترقی تر است که 1000 سال قبل از پدید آمدن پلورالیزم و اندیشه های مشابه آن قضیه دیدگاه خداوند نسبت به بندگانش را بدون افتادن در دام نسبی گرایی معرفتی حل کرده است. برای مطالعه مراجعه کنید به تفسیر آیات 97-99 سوره مبارکه نساء.

پ.ن.: داشتم در دانشگاه میشیگان نماز می خواندم که اتفاقی افتاد که تا بحال در غرب برایم پیش نیامده بود. اتاق نماز درب شیشه ای دارد (الان داخل اتاق هستم). در طول نماز 3 نفر آمدند و از نگاهی بداخل انداختند ببینند چه کار می کنم. فکر می کردم با نماز و مسلمانان بیشتر آشنا باشند. آخر میشیگان یک از ایالت های با تمرکز مسلمان بالاست. حتی در فرودگاه دیترویت اعلان ها علاوه بر انگلیسی به زبان عربی هم انجام می شود.

مطالب مرتبط