روزی برای MLK
۲۵ شهریور ۱۳۹۶
اجاره ی آپارتمان به دانشجویان
۲۵ شهریور ۱۳۹۶
روزی برای MLK
۲۵ شهریور ۱۳۹۶
اجاره ی آپارتمان به دانشجویان
۲۵ شهریور ۱۳۹۶
در آمریکا برای دانشجویان مهندسی و در کل رشته های کاربردی این امکان وجود دارد که حین تحصیل دانشجویان خارج دانشگاه در دوره کارآموزی شرکت کنند. البته موقعیت های کارآموزی برای رشته های برق و کامپیوتر بیشتر فراهم است چون بین صنایع این رشته ها و مطالب تدریس شده در دانشگاه نزدیکی بیتشری وجود دارد تا یک رشته مثل مهندسی عمران. معمولا شرکت ها و موسسات مختلف یا پروژه های کوتاه مدتی دارند که نمی خواهند برایش نیروی دائم استخدام کنند یا این که دنبال این هستند که با گرفتن کارآموز و آموزش حین کارآموزی و ارزیابی عملکرد نیروی دائم را از بین کارآموزها انتخاب کنند. از سمت دانشجویان هم استقبال وجود دارد چون جقوقی که حین کاراموزی پرداخت می شود می تواند تا 5 برابر جقوق دانشجویی باشد. از سویی اگر کارآموزی در شرکت هایی مثل گوگل انجام شود، نکته مثبت در رزومه فرد است و یافتن شغل پس از فارغ التحصیلی را صادر می کند. لذا موقعیت های کارآموزی رقابتی هستند و مثلا ممکن است برای یک موقعیت کارآموزی تا صد نفر متقاضی وجود داشته باشند. در شرکت هایی مثل گوگل معمولا دانشجویان خیلی قوی می توانند پذیرش بگیرند. با توجه به این موارد تمایل داشتم که خود نیز کارآموزی انجام دهم اما چون به اندازه کامپیوتری ها در برنامه نویسی قوی نیستم، موقعیت مناسب کمتر پیش می آمد. اما به صورت تقریبا غیر قابل انتظار چنین موقعیتی امسال فراهم شد.

حدود یک ماه پیش بود که داشتم سایت یک کنفرانس را بررسی می کردم. در برخی کنفرانس ها یک قسمت نیازمندی ها وجود دارد که مشاغل مربوط به زمینه ان کنفرانس اعلام می شود تا از شرکت کننده های کنفرانس برای آن مشاغل اقدام کنند. دیدم یک استاد به عنوان دوره کارآموزی آگهی داده است. ایمیلی به استاد مربوط زدم و سپس یک مصاحبه کوتاه داشتم و بعد از یک هفته استاد مربوط پذیرفت تا کارآموزی نزد او باشم. البته اسما از نظر قوانین داخلی آمریکا کارآموزی است اما در عمل پژوهشی تحت نظر استاد است. از بابت این موضع خرسند هم شدم چون فعالیت های دوره کارآموزی پتانسیل خواهد داشت که به عنوان پژوهش دوره دکترا هم محسوب شود. چون این کارآموزی خیلی ناگهانی فراهم شد، باید سریع و در طول دو هفته جایی برای سکونت پیدا می کردم، اما با جستجو اینترنتی موفق نشدم. تا این که یاد آمد در آن شهر یکی از دوستان دوره اقامت در سنگاپور محقق پسادکترا است. لذا با او تماس گرفتم و برای هفته اول در خانه او بودم تا جایی برای اسکان پیدا کنم.

مسافت حدود 600 کیلومتر بود و تصمیم گرفتم با اتوبوس بیایم. اتوبوس های آمریکا معمولا خلوت هستند و غیر از یک-دو بار، همیشه وقتی با اتوبوس سفر کرده ام آن قدر مسافر کم بوده است که دو صندلی داشته باشم. نسبتا هم راحت هستند. از جمله این که مجهز به دستشویی هستند و اینترنت هم دارند. لذا برای مسافت های تا 7-8 ساعت به نظرم نسبت به هواپیما می صرفد. سوار اتوبوس شدم و اتوبوس حرکت کرد. بین راه جایی نگه داشت تا مسافران نهار بخورند. نکته به یاد ماندنی این بود که قدر طول کشید تا در صف مغازه بتوانم خرید کنم و وقتی آمدم بیرون دیدم اتوبوس رفته است! مانده بودم که وسط راه چکار کنم و داشتم با شرکت مربوطه صحبت می کردم که جا مانده ام که دیدم اتوبوس بازگشت و سوارم کرد. ظاهرا راننده پرسیده بود همه آمده اند و مسافران تایید کرده بودند! ولی بعد از کمی حرکت یک نفر متوجه شده بود نیستم و خبر داده بود و اتوبوس هم برگشته بود. خلاصه به مقصد رسیدیم و مستقر شدم.

دانشگاهی که در آن کارآموزی هستم خیلی جالب است و وابسته به کلیسای کاتولیک است. توضیح این که با گذر زمان کلیسای کاتولیک برخی حوزه های علمیه تحت نظر خود را به دانشگاههایی گسترش داده است که رشته های مختلف ارائه می کنند. برخی از این دانشگاهها مثل دانشگاه نوتردام حتی توانسته اند در حد بیت دانشگاه برتر آمریکا قرار بگیرند. البته این دانشگاهها از نظر برنامه آموزشی رابطه چندانی با کلیسای کاتولیک ندارند، اما نسبت به دانشگاههای کاملا سکولار در رشته های مربوط به مسیحیت رشته های خاص دارند، محدودیت های دینی در سطحی رعایت می شود (مثلا دیدم در دانشگاهی که هستم قوانین پوشش وجود دارد)، خود افراد مسیحی مومن هم دانشگاهی برای تحصیل دارند و درآمد خوبی هم نصیب کلیسای کاتولیک می کند.

دانشگاهی که در آن هستم کنار یک حوزه علمیه رسمی کاتولیک است. دفتر کار خودم هم داخل یک ساختمان کلیسا مانند است! طبقه اول که نمازخانه کلیسا است. طبقه دوم خوابگاه طلبه های مسیحی است و دفترم در طبقه سوم است. محیط دانشگاه هم خیلی مفرح است و سرسبز است و سعی کرده اند که تاریخ را نگاه دارند. معلوم است ساختمان ها روزگاری کلیسا یا شبیه آن بوده اند.

استادی که تحت نظر او کار می کنم هم اهل پرتغال و کاتولیک است. با این که خود فارغ التحصیل دانشگاه استنفورد است و شانس استاد شدن در دانشگاه های بهتر را داشته است، اما احتمالا به دلائل مذهبی ترجیح داده اینجا استاد شود. خیلی آدم جالبی است. روزهای جمعه هم نهار میهمانش هستیم و امروز بعد از مدت ها غذای ایرانی خوردم. موقع شروع و اتمام غذا خوردن دستش را به نشانه صلیب به پیشانی و سمت راست و چپ سینه خود می زند و وقتی با هم غذا می خوریم خودم هم یادم می افتد بسم الله و الحمدالله بگویم! خلاصه جایی آمده ام که مومنان مسیحی زیاد هستند و در جامعه دور از معنویت آمریکا همین غنیمت است! خودتان تا به حال در ایران برایتان پیش آمده است که رفتار استادتان شما را وادار به رعایت آداب اسلامی غذا خوردن کند؟

فعلا این گزارش کوتاه را نوشتم تا بعدا بیشتر بنویسم.

مطالب مرتبط

در آمریکا برای دانشجویان مهندسی و در کل رشته های کاربردی این امکان وجود دارد که حین تحصیل دانشجویان خارج دانشگاه در دوره کارآموزی شرکت کنند. البته موقعیت های کارآموزی برای رشته های برق و کامپیوتر بیشتر فراهم است چون بین صنایع این رشته ها و مطالب تدریس شده در دانشگاه نزدیکی بیتشری وجود دارد تا یک رشته مثل مهندسی عمران. معمولا شرکت ها و موسسات مختلف یا پروژه های کوتاه مدتی دارند که نمی خواهند برایش نیروی دائم استخدام کنند یا این که دنبال این هستند که با گرفتن کارآموز و آموزش حین کارآموزی و ارزیابی عملکرد نیروی دائم را از بین کارآموزها انتخاب کنند. از سمت دانشجویان هم استقبال وجود دارد چون جقوقی که حین کاراموزی پرداخت می شود می تواند تا 5 برابر جقوق دانشجویی باشد. از سویی اگر کارآموزی در شرکت هایی مثل گوگل انجام شود، نکته مثبت در رزومه فرد است و یافتن شغل پس از فارغ التحصیلی را صادر می کند. لذا موقعیت های کارآموزی رقابتی هستند و مثلا ممکن است برای یک موقعیت کارآموزی تا صد نفر متقاضی وجود داشته باشند. در شرکت هایی مثل گوگل معمولا دانشجویان خیلی قوی می توانند پذیرش بگیرند. با توجه به این موارد تمایل داشتم که خود نیز کارآموزی انجام دهم اما چون به اندازه کامپیوتری ها در برنامه نویسی قوی نیستم، موقعیت مناسب کمتر پیش می آمد. اما به صورت تقریبا غیر قابل انتظار چنین موقعیتی امسال فراهم شد.

حدود یک ماه پیش بود که داشتم سایت یک کنفرانس را بررسی می کردم. در برخی کنفرانس ها یک قسمت نیازمندی ها وجود دارد که مشاغل مربوط به زمینه ان کنفرانس اعلام می شود تا از شرکت کننده های کنفرانس برای آن مشاغل اقدام کنند. دیدم یک استاد به عنوان دوره کارآموزی آگهی داده است. ایمیلی به استاد مربوط زدم و سپس یک مصاحبه کوتاه داشتم و بعد از یک هفته استاد مربوط پذیرفت تا کارآموزی نزد او باشم. البته اسما از نظر قوانین داخلی آمریکا کارآموزی است اما در عمل پژوهشی تحت نظر استاد است. از بابت این موضع خرسند هم شدم چون فعالیت های دوره کارآموزی پتانسیل خواهد داشت که به عنوان پژوهش دوره دکترا هم محسوب شود. چون این کارآموزی خیلی ناگهانی فراهم شد، باید سریع و در طول دو هفته جایی برای سکونت پیدا می کردم، اما با جستجو اینترنتی موفق نشدم. تا این که یاد آمد در آن شهر یکی از دوستان دوره اقامت در سنگاپور محقق پسادکترا است. لذا با او تماس گرفتم و برای هفته اول در خانه او بودم تا جایی برای اسکان پیدا کنم.

مسافت حدود 600 کیلومتر بود و تصمیم گرفتم با اتوبوس بیایم. اتوبوس های آمریکا معمولا خلوت هستند و غیر از یک-دو بار، همیشه وقتی با اتوبوس سفر کرده ام آن قدر مسافر کم بوده است که دو صندلی داشته باشم. نسبتا هم راحت هستند. از جمله این که مجهز به دستشویی هستند و اینترنت هم دارند. لذا برای مسافت های تا 7-8 ساعت به نظرم نسبت به هواپیما می صرفد. سوار اتوبوس شدم و اتوبوس حرکت کرد. بین راه جایی نگه داشت تا مسافران نهار بخورند. نکته به یاد ماندنی این بود که قدر طول کشید تا در صف مغازه بتوانم خرید کنم و وقتی آمدم بیرون دیدم اتوبوس رفته است! مانده بودم که وسط راه چکار کنم و داشتم با شرکت مربوطه صحبت می کردم که جا مانده ام که دیدم اتوبوس بازگشت و سوارم کرد. ظاهرا راننده پرسیده بود همه آمده اند و مسافران تایید کرده بودند! ولی بعد از کمی حرکت یک نفر متوجه شده بود نیستم و خبر داده بود و اتوبوس هم برگشته بود. خلاصه به مقصد رسیدیم و مستقر شدم.

دانشگاهی که در آن کارآموزی هستم خیلی جالب است و وابسته به کلیسای کاتولیک است. توضیح این که با گذر زمان کلیسای کاتولیک برخی حوزه های علمیه تحت نظر خود را به دانشگاههایی گسترش داده است که رشته های مختلف ارائه می کنند. برخی از این دانشگاهها مثل دانشگاه نوتردام حتی توانسته اند در حد بیت دانشگاه برتر آمریکا قرار بگیرند. البته این دانشگاهها از نظر برنامه آموزشی رابطه چندانی با کلیسای کاتولیک ندارند، اما نسبت به دانشگاههای کاملا سکولار در رشته های مربوط به مسیحیت رشته های خاص دارند، محدودیت های دینی در سطحی رعایت می شود (مثلا دیدم در دانشگاهی که هستم قوانین پوشش وجود دارد)، خود افراد مسیحی مومن هم دانشگاهی برای تحصیل دارند و درآمد خوبی هم نصیب کلیسای کاتولیک می کند.

دانشگاهی که در آن هستم کنار یک حوزه علمیه رسمی کاتولیک است. دفتر کار خودم هم داخل یک ساختمان کلیسا مانند است! طبقه اول که نمازخانه کلیسا است. طبقه دوم خوابگاه طلبه های مسیحی است و دفترم در طبقه سوم است. محیط دانشگاه هم خیلی مفرح است و سرسبز است و سعی کرده اند که تاریخ را نگاه دارند. معلوم است ساختمان ها روزگاری کلیسا یا شبیه آن بوده اند.

استادی که تحت نظر او کار می کنم هم اهل پرتغال و کاتولیک است. با این که خود فارغ التحصیل دانشگاه استنفورد است و شانس استاد شدن در دانشگاه های بهتر را داشته است، اما احتمالا به دلائل مذهبی ترجیح داده اینجا استاد شود. خیلی آدم جالبی است. روزهای جمعه هم نهار میهمانش هستیم و امروز بعد از مدت ها غذای ایرانی خوردم. موقع شروع و اتمام غذا خوردن دستش را به نشانه صلیب به پیشانی و سمت راست و چپ سینه خود می زند و وقتی با هم غذا می خوریم خودم هم یادم می افتد بسم الله و الحمدالله بگویم! خلاصه جایی آمده ام که مومنان مسیحی زیاد هستند و در جامعه دور از معنویت آمریکا همین غنیمت است! خودتان تا به حال در ایران برایتان پیش آمده است که رفتار استادتان شما را وادار به رعایت آداب اسلامی غذا خوردن کند؟

فعلا این گزارش کوتاه را نوشتم تا بعدا بیشتر بنویسم.

مطالب مرتبط