با استاد راهنمایم ساعت هشت صبح جلسه دارم. از وقتی که برای فرصت مطالعاتی طولانی رفته به گوگل، چارهای جز این نیست که یا اول صبح یا دم غروب جلسه داشته باشیم.
مطالعه۹ فکت در مورد خشونت پلیس آمریکا
۷ شهریور ۱۳۹۵۲۲ نمودار و نقشه ای که وضعیت حبس و زندانی سازی را در آمریکا توضیح می دهند
۷ شهریور ۱۳۹۵زندان – فرودگاه بین المللی پیرسون تورنتو
مشاهده صفحه روایت ایرانیان از آمریکااز نیمهشب تا الان (ساعت ۶:۰۰ بعد از ظهر) توی فرودگاه لعنتی تورنتو گیر افتاده ام. حد اقل سه ساعت دیگر هم ا اینجا خواهم بود. افتضاح و شیر در شیری است این فرودگاه پیرسون تورنتو، چیزی فراتر از فرودگاه امام خمینی خودمان.
پرواز ساعت ۶:۳۰ صبح را از دست دادم. جنابان گشاد کانادایی ـ آمریکایی برای پروازهایی که ساعت ۶ صبح به بعد انجام می شوند، تازه ساعت ۵:۳۰، در اصلی (گیت) را باز میکنند. بعد هفت خان رستم شروع میشود برای کاغذ بازیهای کنترل گذرنامه و گمرک (بله، کنترل گذرنامه و گمرک آمریکا در بخشی از فرودگاه مبدا در کشور مبدا قرار دارد!)؛ کارهایی که در تئوری باید با دستگاههای خدماتدهی شبهه ای.تی.ام به سرعت انجام شود، اما غالبا یک گیر و گوری هست که کار پیش نمیروند و نهایتا باید مراجعه کرد به مسوول خدمات.
پلیس گذرنامهی آمریکا هم لطف کرد چند ساعتی تا فیها خالدون ما را تفتیش کرد و بعد هم به حالت بازجویی سوالهایی پرسید که نکیر و منکر شب اول قبر نمیپرسند! سوالهایی که اگر خانواده همراهم نبود و پایم نیز روی خاک آمریکا بود (نه کانادا)، جواب همهشان این میشد: «به تو ربطی نداره»! مثلا نشانی پدر و مادرم در ایران و بردارم در فلان شهر و کارفرمای آن یکی برادرم در بهمان شهر را پرسید! و همچنین فهرست تمامی اکانتهایی که در شبکههای اجتماعی دارم، از جمله لینکدین!
بعد هم که از پرواز خودم و حتا پرواز بعدی جا ماندیم، یعنی جایمان گذاشتند(!)، فرمودند که شرمنده، جای خالی در هیچ پروازی تا فردا صبح نداریم! اما بعد لطف کردند در آخرین پرواز امشب جایمان دادند، منتها از بس که شیر در شیر است اینجا، گفتند تا کسی از یک سازمان امنیتی خراب شدهای (خراب شده را من مینویسم)، علامت خطری (رِد فلاگ) برایت بلند نکرده، بدو برو از بازرسی رد شو و دیگر هم بر نگرد، و الا ممکن است همین آش را دوباره در کاسهات بریزند!
این دفعه که جناب کدخدا رضایت داده بود، شاهقلی گیر داد! از امنیت گمرک آمریکا در خاک کانادا رد شده بودم، امنیت پرواز کانادا رضایت نمیداد که پروازم عوض شود! یک ساعت دیگر ما را علاف کردند.
حالا تمام این ماجراها و بگیر و ببندها در پرواز شب قبلش (از کلگری به تورنتو) و در پرواز قبلیش (از بوستون به کلگری) اتفاق افتاده بود و تمام سوراخ سنبههای من را گشته بودند. همهی اینها هم البته بازرسی کاملا تصادفی (رندوم) است (ارواح عمهشان) و برای هر کسی ممکن است پیش بیاید؛ آن هم سه بار پشت سر هم!
باید دو ساعت و نیم دیگر هم در این فرودگاه لعنت شده بمانم. بطری کوچک آب، سه دلار؛ دو دست نیمرو و سیبزمینی سرخ شده و دو تا چای و یک شیرینی شبیه شیرینی یزدی خودمان، ۵۰ دلار. زندان زیبا و گران پیرسون است اینجا. دست کم، مانند فرودگاههای بین المللی اروپا، صندلی درازکش یا دوتا صندلی به هم چسبیده که دسته نداشته باشند هم پیدا نمیشود اینجا که چند دقیقه بخوابم و این دقایق طولانی را نشمرم…نشمرم…
مطالب مرتبط
همسفر شراب (قسمت سیوهشتم-بخش اول)
۳۰ شهریور ۱۴۰۱
دو خانم جوان که مثل لبنانیها چادر سیاه سر کردهاند و چند خانم محجبهٔ دیگر. باید برگردیم به سرسرا برای گرفتن دفترچهٔ برنامهٔ همایش.
مطالعهسوالات معلم
۲۹ شهریور ۱۴۰۱
معلم دبستان این سوالات رو قبل از شروع شدن سال تحصیلی از والدین پرسیده است
مطالعههمسفر شراب (قسمت سیوهفتم-بخش اول)
۱۵ شهریور ۱۴۰۱
صبح زود راهی دیترویت میشویم. صبح آنقدر زود است که جاده خلوت باشد و من، تنها بیدار جاده که پشت فرمان نشستهام و بقیه خوابند.
مطالعههمسفر شراب (قسمت سیو ششم-بخش پنجم)
۳۰ مرداد ۱۴۰۱
میخواهد خانهاش را بفروشد. میپرسم هنوز زیر قرض بانک است؟ میگوید بله. کنجکاو میشوم در مورد نرخ سود بانکها. میگوید خیلی ساده است. قرار بوده ۲۰ سال و هر ماهی ۲۵۰۰ دلار بدهیم برای خانهای که ۲۵۰ هزار دلار میارزد.
مطالعهآخرین مطالب
زندان – فرودگاه بین المللی پیرسون تورنتو
مشاهده صفحه روایت ایرانیان از آمریکااز نیمهشب تا الان (ساعت ۶:۰۰ بعد از ظهر) توی فرودگاه لعنتی تورنتو گیر افتاده ام. حد اقل سه ساعت دیگر هم ا اینجا خواهم بود. افتضاح و شیر در شیری است این فرودگاه پیرسون تورنتو، چیزی فراتر از فرودگاه امام خمینی خودمان.
پرواز ساعت ۶:۳۰ صبح را از دست دادم. جنابان گشاد کانادایی ـ آمریکایی برای پروازهایی که ساعت ۶ صبح به بعد انجام می شوند، تازه ساعت ۵:۳۰، در اصلی (گیت) را باز میکنند. بعد هفت خان رستم شروع میشود برای کاغذ بازیهای کنترل گذرنامه و گمرک (بله، کنترل گذرنامه و گمرک آمریکا در بخشی از فرودگاه مبدا در کشور مبدا قرار دارد!)؛ کارهایی که در تئوری باید با دستگاههای خدماتدهی شبهه ای.تی.ام به سرعت انجام شود، اما غالبا یک گیر و گوری هست که کار پیش نمیروند و نهایتا باید مراجعه کرد به مسوول خدمات.
پلیس گذرنامهی آمریکا هم لطف کرد چند ساعتی تا فیها خالدون ما را تفتیش کرد و بعد هم به حالت بازجویی سوالهایی پرسید که نکیر و منکر شب اول قبر نمیپرسند! سوالهایی که اگر خانواده همراهم نبود و پایم نیز روی خاک آمریکا بود (نه کانادا)، جواب همهشان این میشد: «به تو ربطی نداره»! مثلا نشانی پدر و مادرم در ایران و بردارم در فلان شهر و کارفرمای آن یکی برادرم در بهمان شهر را پرسید! و همچنین فهرست تمامی اکانتهایی که در شبکههای اجتماعی دارم، از جمله لینکدین!
بعد هم که از پرواز خودم و حتا پرواز بعدی جا ماندیم، یعنی جایمان گذاشتند(!)، فرمودند که شرمنده، جای خالی در هیچ پروازی تا فردا صبح نداریم! اما بعد لطف کردند در آخرین پرواز امشب جایمان دادند، منتها از بس که شیر در شیر است اینجا، گفتند تا کسی از یک سازمان امنیتی خراب شدهای (خراب شده را من مینویسم)، علامت خطری (رِد فلاگ) برایت بلند نکرده، بدو برو از بازرسی رد شو و دیگر هم بر نگرد، و الا ممکن است همین آش را دوباره در کاسهات بریزند!
این دفعه که جناب کدخدا رضایت داده بود، شاهقلی گیر داد! از امنیت گمرک آمریکا در خاک کانادا رد شده بودم، امنیت پرواز کانادا رضایت نمیداد که پروازم عوض شود! یک ساعت دیگر ما را علاف کردند.
حالا تمام این ماجراها و بگیر و ببندها در پرواز شب قبلش (از کلگری به تورنتو) و در پرواز قبلیش (از بوستون به کلگری) اتفاق افتاده بود و تمام سوراخ سنبههای من را گشته بودند. همهی اینها هم البته بازرسی کاملا تصادفی (رندوم) است (ارواح عمهشان) و برای هر کسی ممکن است پیش بیاید؛ آن هم سه بار پشت سر هم!
باید دو ساعت و نیم دیگر هم در این فرودگاه لعنت شده بمانم. بطری کوچک آب، سه دلار؛ دو دست نیمرو و سیبزمینی سرخ شده و دو تا چای و یک شیرینی شبیه شیرینی یزدی خودمان، ۵۰ دلار. زندان زیبا و گران پیرسون است اینجا. دست کم، مانند فرودگاههای بین المللی اروپا، صندلی درازکش یا دوتا صندلی به هم چسبیده که دسته نداشته باشند هم پیدا نمیشود اینجا که چند دقیقه بخوابم و این دقایق طولانی را نشمرم…نشمرم…
مطالب مرتبط
همسفر شراب (قسمت سی و هشتم-بخش دوم)
۱۵ مهر ۱۴۰۱
با استاد راهنمایم ساعت هشت صبح جلسه دارم. از وقتی که برای فرصت مطالعاتی طولانی رفته به گوگل، چارهای جز این نیست که یا اول صبح یا دم غروب جلسه داشته باشیم.
مطالعههمسفر شراب (قسمت سیوهشتم-بخش اول)
۳۰ شهریور ۱۴۰۱
دو خانم جوان که مثل لبنانیها چادر سیاه سر کردهاند و چند خانم محجبهٔ دیگر. باید برگردیم به سرسرا برای گرفتن دفترچهٔ برنامهٔ همایش.
مطالعهسوالات معلم
۲۹ شهریور ۱۴۰۱
معلم دبستان این سوالات رو قبل از شروع شدن سال تحصیلی از والدین پرسیده است
مطالعههمسفر شراب (قسمت سیوهفتم-بخش اول)
۱۵ شهریور ۱۴۰۱
صبح زود راهی دیترویت میشویم. صبح آنقدر زود است که جاده خلوت باشد و من، تنها بیدار جاده که پشت فرمان نشستهام و بقیه خوابند.
مطالعههمسفر شراب (قسمت سیو ششم-بخش پنجم)
۳۰ مرداد ۱۴۰۱
میخواهد خانهاش را بفروشد. میپرسم هنوز زیر قرض بانک است؟ میگوید بله. کنجکاو میشوم در مورد نرخ سود بانکها. میگوید خیلی ساده است. قرار بوده ۲۰ سال و هر ماهی ۲۵۰۰ دلار بدهیم برای خانهای که ۲۵۰ هزار دلار میارزد.
مطالعهآخرین مطالب
ما به ملتی با بیماری مزمن خشونت، تنهایی، افسردگی ، تفرقه و فقر تبدیل شدهایم
۲۰ اسفند ۱۴۰۲
ما به ملتی با بیماری مزمن خشونت، تنهایی، افسردگی ، تفرقه و فقر تبدیل شدهایم ویدئوهای تحلیلی رابرت اف کندی...
مطالعهمستند وضعیت شکست ( Fail State )
۱۵ اسفند ۱۴۰۲
مستند وضعیت شکست Fail State کارگردان : الکس شبانو محصول : سال 2017 آمریکا ژانر : اجتماعی زبان: انگلیسی -...
مطالعهاصلی ترین عوامل شکل گیری اتحاد میان آمریکا و اسرائیل
۱۱ اسفند ۱۴۰۲
اصلی ترین عوامل شکل گیری اتحاد میان آمریکا و اسرائیل ویدئوهای تحلیلی منبع : شبکه الجزیرهآمریکا همیشه مهمترین متحد اسرائیل...
مطالعهچرا نامزدهای ریاست جمهوری آمریکا اینقدر به اسرائیل اهمیت می دهند؟
۱۱ اسفند ۱۴۰۲
چرا نامزدهای ریاست جمهوری آمریکا اینقدر به اسرائیل اهمیت می دهند؟ ویدئوهای تحلیلی منبع : رسانه UNPacked از اوباما تا...
مطالعهداستان اسرائیل چگونه برای مردم آمریکا روایت شده است؟
۱۱ اسفند ۱۴۰۲
داستان اسرائیل چگونه برای مردم آمریکا روایت شده است؟ ویدئوهای تحلیلی منبع : شبکه الجزیرهدر این این ویدئو از برنامه...
مطالعه