پرتال الکترونیک بیمار در سیستم My Chart بیمارستان مک‌فارلند امریکا
۱۵ بهمن ۱۳۹۶
سیستم کاری در آمریکا
۱۵ بهمن ۱۳۹۶
پرتال الکترونیک بیمار در سیستم My Chart بیمارستان مک‌فارلند امریکا
۱۵ بهمن ۱۳۹۶
سیستم کاری در آمریکا
۱۵ بهمن ۱۳۹۶

ویزای دانشجویی آمریکا (قسمت هفتم)

مشاهده صفحه روایت ایرانیان از آمریکا
به درخواست استادم و برای ریسرچ اومده بودم سانتیاگو پایتخت شیلی. دفعه سوم بود که برای ویزای آمریکا اقدام میکردیم. در روز مصاحبه افیسر گفت ویزای من و پسرم تایید شد ولی ویزای خانمم رو نداد. ویزای ما رو هم صادر نکرد تا مشکل خانمم حل شه. به دلیل عدم صدور ویزا در موعد مقرر، سفر ۴ هفته‌ای ما شد ۸ هفته. بلیط رو برای ۱۰ فوریه گرفتم بلکه ویزامون در این مدت صادر شه.

عدم صدور ویزا بعد از اجرایی شدن برجام عجیب بود. وبسایت Applyabroad رو چک کردم که ببینم تجربه سایر دانشجوهای ایرانی چطوری بوده. اینجا بود که فهمیدم این مشکل، تنها مشکل من نیست و ما "بیشماریم"!

تجارب بچه‌‌ها نشون میداد که صدور ویزا نسبت به چند ماه پیش به مراتب بدتر شده و دلیلش قانون اخیر کنگره آمریکا بود. قانونی که بعد از عملیات تروریستی یه زوج عربستانی-پاکستانی در ایالت کالیفرنیا تصویب شد ولی به جای عربستانی‌ها و پاکستانی‌ها، ایرانی‌ها رو تنبیه میکرد! ظاهرا آمریکا تفسیر دیگه‌ای از بازی برد-برد داشت...

مدت اقامت‌مون در سانتیاگو طولانی شد و تصمیم گرفتیم یه سر به سفارت ایران بزنیم و حداقل چند تا ایرانی ببینیم. سفارت ایران در منطقه‌ای بسیار زیبا واقع شده بود. یه جایی در حد نیاوران تهران، شاید هم خیلی بهتر! ساختمان بزرگ و خوبی هم داشتند... وقتی خواستیم برگردیم خونه، خیلی منتظر تاکسی شدیم ولی گیر نیاوردیم. یه دفعه به ذهنم رسید از اپلیکیشن Uber استفاده کنم. ظرف ۵ دقیقه یه ماشین خیلی خوب اومد همونجایی که ما وایساده بودیم. قیمتش هم از تاکسی‌های سانتیاگو ارزونتر بود...

هر روز صبح میرفتم دانشگاه و عصر برمیگشتم. در این مدت خانمم و بچه‌ها میموندن خونه و از خونه موندن خسته شده بودن، بخصوص دخترم دیگه خونه بمون نبود. یه پارک زیبا و بزرگ در نزدیکی محل اقامت‌مون بود ولی پر بود از سگ‌های ولگرد و خانمم بدون من کم پارک میرفت...

از ابتدای ماه فوریه تعطیلات تابستانی شیلی شروع شد و دانشگاه تعطیل بود. بلیط پرواز ما ۱۰ فوریه بود و مونده بودم این ۱۰ روز رو چه کار کنیم. اساتید دانشگاه بهم پیشنهاد دادن که بریم شهر زیبای Pucon در جنوب شیلی.

اون ایام خیلی شلوغ بود، بلیط هواپیما که نبود و بلیط اتوبوس هم به سختی پیدا میشد. اول فوریه شب هنگام، رفتیم ترمینال اتوبوس. غلغله‌ای بود. بلیط مستقیم برای Pucon گیر نیاوردم و مجبور شدم سه اتوبوس جداگانه بگیرم. ظهر دوم فوریه بعد از سفری طولانی رسیدیم به شهر پوکُن. از طریق سایت Airbnb جایی رو گرفته بودم و اونجا مستقر شدیم. بعد از ناهار و نماز، موبایل‌ام رو چک کردم. سفارت آمریکا ایمیل زده بود که ویزای خانمم آماده شده! گفته بود پاسپورت رو بیارین که ویزا صادر شه. ظاهرا خوشی به ما نیومده بود! بعد از تحمل این همه سختیِ مسافرت باید سریع برمیگشتیم. ولی خب‌ تایید ویزا خبر خوبی بود. یه شب در پوکُن موندیم و چهارشنبه برگشتیم سانتیاگو....

صبح پنجشنبه همه پاسپورت‌ها رو برداشتم و رفتم سفارت و تحویل باجه ۴ دادم. خانمی که اونجا بود گفت فقط ویزای خانمت آماده‌اس! خشکم زد که چی میگه. بهش گفتم ویزای ما که همون روز مصاحبه تایید شد. گفت اشتباه شده بود! پرسیدم منظورت چیه؟ گفت شما ایرانی هستین و واشنگتن گفته شما باید کلیر شی! عصبانی شدم و گفتم ما ۶ روز دیگه پرواز داریم به آمریکا و تازه شما بعد از ۵۰ روز به این فکر افتادین؟ گفت این مشکل به من ربطی نداره، میخوای با آفیسر صحبت کنی؟ گفتم بله لطفا. قرار شد منتظر شم تا خبرم کنن.

در فکر فرو رفتم و در ذهنم هزار مطلب جورواجور میومد. چرا عربستانی‌های تروریست راحت ویزا میگیرن و ما مشکل داریم؟ چرا همیشه ما در مظان اتهامیم؟ چرا هیچ وقت غربی‌ها با این سابقه وحشتناک‌شون در تضییع حقوق ایرانی‌ها، اعم از کمک به صدام و شلیک به هواپیمای مسافربری ایران و ...، نباید حسن نیت‌شون رو نشون بدن؟ قرار بود مذاکرات هسته‌ای رابطه ایران و غرب رو خوب کنه ولی بیشتر منجر‌ به تعهدات یک طرفه ایران شده بود، و این یعنی "خسارت محض"!

مطالب مرتبط

ویزای دانشجویی آمریکا (قسمت هفتم)

مشاهده صفحه روایت ایرانیان از آمریکا
به درخواست استادم و برای ریسرچ اومده بودم سانتیاگو پایتخت شیلی. دفعه سوم بود که برای ویزای آمریکا اقدام میکردیم. در روز مصاحبه افیسر گفت ویزای من و پسرم تایید شد ولی ویزای خانمم رو نداد. ویزای ما رو هم صادر نکرد تا مشکل خانمم حل شه. به دلیل عدم صدور ویزا در موعد مقرر، سفر ۴ هفته‌ای ما شد ۸ هفته. بلیط رو برای ۱۰ فوریه گرفتم بلکه ویزامون در این مدت صادر شه.

عدم صدور ویزا بعد از اجرایی شدن برجام عجیب بود. وبسایت Applyabroad رو چک کردم که ببینم تجربه سایر دانشجوهای ایرانی چطوری بوده. اینجا بود که فهمیدم این مشکل، تنها مشکل من نیست و ما "بیشماریم"!

تجارب بچه‌‌ها نشون میداد که صدور ویزا نسبت به چند ماه پیش به مراتب بدتر شده و دلیلش قانون اخیر کنگره آمریکا بود. قانونی که بعد از عملیات تروریستی یه زوج عربستانی-پاکستانی در ایالت کالیفرنیا تصویب شد ولی به جای عربستانی‌ها و پاکستانی‌ها، ایرانی‌ها رو تنبیه میکرد! ظاهرا آمریکا تفسیر دیگه‌ای از بازی برد-برد داشت...

مدت اقامت‌مون در سانتیاگو طولانی شد و تصمیم گرفتیم یه سر به سفارت ایران بزنیم و حداقل چند تا ایرانی ببینیم. سفارت ایران در منطقه‌ای بسیار زیبا واقع شده بود. یه جایی در حد نیاوران تهران، شاید هم خیلی بهتر! ساختمان بزرگ و خوبی هم داشتند... وقتی خواستیم برگردیم خونه، خیلی منتظر تاکسی شدیم ولی گیر نیاوردیم. یه دفعه به ذهنم رسید از اپلیکیشن Uber استفاده کنم. ظرف ۵ دقیقه یه ماشین خیلی خوب اومد همونجایی که ما وایساده بودیم. قیمتش هم از تاکسی‌های سانتیاگو ارزونتر بود...

هر روز صبح میرفتم دانشگاه و عصر برمیگشتم. در این مدت خانمم و بچه‌ها میموندن خونه و از خونه موندن خسته شده بودن، بخصوص دخترم دیگه خونه بمون نبود. یه پارک زیبا و بزرگ در نزدیکی محل اقامت‌مون بود ولی پر بود از سگ‌های ولگرد و خانمم بدون من کم پارک میرفت...

از ابتدای ماه فوریه تعطیلات تابستانی شیلی شروع شد و دانشگاه تعطیل بود. بلیط پرواز ما ۱۰ فوریه بود و مونده بودم این ۱۰ روز رو چه کار کنیم. اساتید دانشگاه بهم پیشنهاد دادن که بریم شهر زیبای Pucon در جنوب شیلی.

اون ایام خیلی شلوغ بود، بلیط هواپیما که نبود و بلیط اتوبوس هم به سختی پیدا میشد. اول فوریه شب هنگام، رفتیم ترمینال اتوبوس. غلغله‌ای بود. بلیط مستقیم برای Pucon گیر نیاوردم و مجبور شدم سه اتوبوس جداگانه بگیرم. ظهر دوم فوریه بعد از سفری طولانی رسیدیم به شهر پوکُن. از طریق سایت Airbnb جایی رو گرفته بودم و اونجا مستقر شدیم. بعد از ناهار و نماز، موبایل‌ام رو چک کردم. سفارت آمریکا ایمیل زده بود که ویزای خانمم آماده شده! گفته بود پاسپورت رو بیارین که ویزا صادر شه. ظاهرا خوشی به ما نیومده بود! بعد از تحمل این همه سختیِ مسافرت باید سریع برمیگشتیم. ولی خب‌ تایید ویزا خبر خوبی بود. یه شب در پوکُن موندیم و چهارشنبه برگشتیم سانتیاگو....

صبح پنجشنبه همه پاسپورت‌ها رو برداشتم و رفتم سفارت و تحویل باجه ۴ دادم. خانمی که اونجا بود گفت فقط ویزای خانمت آماده‌اس! خشکم زد که چی میگه. بهش گفتم ویزای ما که همون روز مصاحبه تایید شد. گفت اشتباه شده بود! پرسیدم منظورت چیه؟ گفت شما ایرانی هستین و واشنگتن گفته شما باید کلیر شی! عصبانی شدم و گفتم ما ۶ روز دیگه پرواز داریم به آمریکا و تازه شما بعد از ۵۰ روز به این فکر افتادین؟ گفت این مشکل به من ربطی نداره، میخوای با آفیسر صحبت کنی؟ گفتم بله لطفا. قرار شد منتظر شم تا خبرم کنن.

در فکر فرو رفتم و در ذهنم هزار مطلب جورواجور میومد. چرا عربستانی‌های تروریست راحت ویزا میگیرن و ما مشکل داریم؟ چرا همیشه ما در مظان اتهامیم؟ چرا هیچ وقت غربی‌ها با این سابقه وحشتناک‌شون در تضییع حقوق ایرانی‌ها، اعم از کمک به صدام و شلیک به هواپیمای مسافربری ایران و ...، نباید حسن نیت‌شون رو نشون بدن؟ قرار بود مذاکرات هسته‌ای رابطه ایران و غرب رو خوب کنه ولی بیشتر منجر‌ به تعهدات یک طرفه ایران شده بود، و این یعنی "خسارت محض"!

مطالب مرتبط



آخرین مطالب