بازگشت به ایران (قسمت چهارم _ تابستان جهنمی)
۶ دی ۱۳۹۶
ارتباط معلم مدرسه با والدین دانش آموزان
۶ دی ۱۳۹۶
بازگشت به ایران (قسمت چهارم _ تابستان جهنمی)
۶ دی ۱۳۹۶
ارتباط معلم مدرسه با والدین دانش آموزان
۶ دی ۱۳۹۶

گل بود، به سبزه نیز آراسته شد! (قسمت اول)

مشاهده صفحه روایت ایرانیان از آمریکا
به بسیاری از دانشجوهای مهندسی ایرانی که برای ادامه تحصیل به امریکا می‌روند، ویزای یک بار ورود یا به اصطلاح single entry داده می‌شود و با این اوصاف، بسیاری جرات نمی‌کنند در حین دوره‌ی تحصیلات خود از امریکا خارج شده و به ایران بروند، چون در این صورت بایستی از ابتدا، پروسه‌ی اخذ ویزا را طی کنند و احتمال دارد با طولانی شدن زمان کلیرنس (بررسی‌های امنیتی سفارت و وزارت خارجه امریکا) در تحصیل‌شان خلل ایجاد شده و حتی مجبور به ترک تحصیل و دور ریختن زحمات چند ساله‌ی خود شوند.

به دلیل عدم وجود روابط دیپلماتیک با ایران، سه کنسول‌گری امریکا در دبی، آنکارا و ایروان به عنوان مکان‌هایی که ایرانی‌ها می‌توانند در آن وقت مصاحبه گرفته و برای انواع مختلف ویزا اقدام کنند، در نظر گرفته شده. مصاحبه‌ی ویزا برای افرادی پایین‌تر و بالاتر از یک سن خاص ضروری نیست اما سفارت‌های امریکا این بند را برای ایرانی‌ها جاری نمی‌کنند و اگر دانشجویی با فرزند یک ماهه بخواهد ویزا بگیرد باید وی را نیز همراه خود به سفارت ببرد! همینطور اگر پدری ۷۰ ساله بخواهد به دیدار پسرش برود مجبور به تحمل رنج سفر به یکی از کشورهای همسایه است.

جالب است بدانید در این مصاحبه‌ها، بجز تحویل مدارک و یک سری سوال و جواب‌های روتین که عمدتاً به مدت یکی دو دقیقه طول می‌کشند و حالت فرمالیته دارند) کار خاصی انجام نمی‌شود. البته اثر انگشت هم از همه‌ی ملیت‌ها می‌گیرند اما می‌توانند برای نوزادان و کهن‌سالان ایرانی همان کاری کنند که برای سایر ملیت‌ها می‌کنند. اما به جهت اذیت ایرانی‌ها یا هر دلیل دیگری که دارد، از انجام چنین کاری اجتناب می‌ورزند. بارها شاهد بودم افراد عاشق امریکا، وقتی رفتار سفارت و کارکنان وزارت خارجه این کشور را دیده اند، از آن دید پرستش مآبانه و سفیدی و روشنی که داشتند کوتاه آمده و کمی واقعیت‌ها را چشیده و لب به اعتراض گشونده اند، هر چند که هنوز برخی‌ها هستند که رفتار طرف مقابل را طبیعی دانسته و همه چیز را تقصیر خودمان می‌دانند. توافق هسته‌ای هر بدی و ضرری که داشته به کنار، این یک خوبی را داشته که باعث کوتاه‌ کردن زبان این افراد شده!

این روزها و پس از توافق اتمی ایران و ۵+۱، اوضاع ویزا اگر بدتر نشده باشد، تغییری نکرده. اما حالا یک مشکل دیگر به معضلات پیشین دانشجویان و خانواده‌هایی که می‌خواهند به دیدار فرزندان خود در امریکا بیایند افزوده شده: گرفتن وقت مصاحبه برای ویزا! شاید در ابتدا باورتان نشود اما در ماه‌های اخیر، گرفتن وقت مصاحبه برای ویزاهای دانشجویی و توریستی (برای پدر و مادرهایی که می‌خواهند فرزندشان را ببینند) به معضلی اساسی‌تر از گذشته تبدیل شده و کاربران فورم‌هایی مثل اپلای ابراد اعتراضاتی می‌کنند که در ابتدا برای من هم غیر قابل باور بود (تصویر بالا).

حتی پتیشنی راه افتاده برای اعتراض به وزارت خارجه امریکا بر سر این کارشکنی‌ها.
«بسیاری از ایرانیانی که می‌خواهند کسانی را که به آن‌ها عشق می‌ورزند در امریکا (طی یک زمان محدود) ملاقات کنند، از این حق منع می‌شوند. آن‌ها حتی نمی‌توانند یک وقت ویزا در کنسول‌گری‌های امریکا بگیرند! در حال حاضر، فقط سه کنسول‌گری امریکا در آنکارا، دبی و ایروان به دادن وقت مصاحبه برای ایرانی‌ها اختصاص یافته اند. هزاران ایرانی برای عدم توانایی جهت گرفتن وقت مصاحبه مستاصل و نا امید شده و جاهای خالی بسیار محدود و کم تعداد اند»...

کاربری نوشته این کار وزارت خارجه امریکا، توهین به شخصیت ایرانی‌هاست (آن هم ایرانی‌هایی که عمدتاً از جماعت غرب‌پرست و عشاق الامریکایند!) یکی مثلاً خواسته همدردی کند و آمده این رفتار را طبیعی دانسته و نوشته: «البته اونا برای ایرانیا ارزشی قائل نیستن، دلیلی هم نداره که ارزشی قائل باشن»! حکماً اگر توافقی در کار نبود، این فرد در ادامه می‌نوشت: «چرا کشوری مثل امریکا برای یه ایرانی که میخواد بمب اتم بسازه و باهاش بزنه امریکا رو نابود کنه باید وقت مصاحبه بده؟!» چه خوب که توافقی کردیم که مانع از بیان چنین حرفی شده، چرا ایمان نمی‌آورید که توافق خوب بوده؟ :) قسمت خوشمزه‌تر ماجرا، اما این است که فرد دوم در جهت حفظ عزت نفس فرد اول و کمک به رفع مشکل او پیشنهاد داده عازمان امریکا بروند چند هفته در یکی از هتل‌های ارمنستان، ترکیه یا امارات چتر باز کنند و در کمین و مترصد بمانند تا یک وقتی کنسل شود و این‌ها به توفیق مصاحبه در کنسول معظم ایالات متحده و متکرمه‌ی امریکا نائل شوند!

برای من یکی اهمیت زیادی ندارد که وضع ویزای امریکا برای خودم و خانواده‌ام چطور است. آن چند ماهی که معطل ویزای امریکا بودم، برای ادامه تحصیل در اروپا اقدام کردم، پذیرش گرفتم و در پی گرفتن ویزا بودم که در آخرین لحظات از کنسول‌گری امریکا در دبی ایمیل آمد که ویزایتان آماده است (این پروسه‌ی عجیب و غریبِ ویزا گرفتنم، داستان مفصلی دارد که امیدوارم وقت کنم و بصورت چند قسمتی آن را به رشته‌ی تحریر در آورم). بعد از دریافت ایمیل، ترجیح دادم بجای صرف وقت و هزینه‌ برای گرفتن ویزای یک کشور جدید اروپایی، به همان امریکا بروم. حتی اگر کوتاه آمدن و سازش با امریکا، رفت و آمد خودم به ایران و خانواده‌ی خودم و همسرم به امریکا را تسهیل می‌کرد هم نمی‌آمدم با ترجیحِ نفع شخصی به منفعت و مصلحت کشورم، از توافق دفاع کنم، اما حالا که اوضاع ویزا هم بدتر از گذشته شده، بیشتر این سوال در ذهنم وول می‌خورد که

«واقعاً ما برای چه توافق کردیم و آن عزت گمشده‌ی پاسپورت‌مان کجاست که هر جا می‌گردیم اثری از آن نمی‌توان دید؟»

مطالب مرتبط

گل بود، به سبزه نیز آراسته شد! (قسمت اول)

مشاهده صفحه روایت ایرانیان از آمریکا
به بسیاری از دانشجوهای مهندسی ایرانی که برای ادامه تحصیل به امریکا می‌روند، ویزای یک بار ورود یا به اصطلاح single entry داده می‌شود و با این اوصاف، بسیاری جرات نمی‌کنند در حین دوره‌ی تحصیلات خود از امریکا خارج شده و به ایران بروند، چون در این صورت بایستی از ابتدا، پروسه‌ی اخذ ویزا را طی کنند و احتمال دارد با طولانی شدن زمان کلیرنس (بررسی‌های امنیتی سفارت و وزارت خارجه امریکا) در تحصیل‌شان خلل ایجاد شده و حتی مجبور به ترک تحصیل و دور ریختن زحمات چند ساله‌ی خود شوند.

به دلیل عدم وجود روابط دیپلماتیک با ایران، سه کنسول‌گری امریکا در دبی، آنکارا و ایروان به عنوان مکان‌هایی که ایرانی‌ها می‌توانند در آن وقت مصاحبه گرفته و برای انواع مختلف ویزا اقدام کنند، در نظر گرفته شده. مصاحبه‌ی ویزا برای افرادی پایین‌تر و بالاتر از یک سن خاص ضروری نیست اما سفارت‌های امریکا این بند را برای ایرانی‌ها جاری نمی‌کنند و اگر دانشجویی با فرزند یک ماهه بخواهد ویزا بگیرد باید وی را نیز همراه خود به سفارت ببرد! همینطور اگر پدری ۷۰ ساله بخواهد به دیدار پسرش برود مجبور به تحمل رنج سفر به یکی از کشورهای همسایه است.

جالب است بدانید در این مصاحبه‌ها، بجز تحویل مدارک و یک سری سوال و جواب‌های روتین که عمدتاً به مدت یکی دو دقیقه طول می‌کشند و حالت فرمالیته دارند) کار خاصی انجام نمی‌شود. البته اثر انگشت هم از همه‌ی ملیت‌ها می‌گیرند اما می‌توانند برای نوزادان و کهن‌سالان ایرانی همان کاری کنند که برای سایر ملیت‌ها می‌کنند. اما به جهت اذیت ایرانی‌ها یا هر دلیل دیگری که دارد، از انجام چنین کاری اجتناب می‌ورزند. بارها شاهد بودم افراد عاشق امریکا، وقتی رفتار سفارت و کارکنان وزارت خارجه این کشور را دیده اند، از آن دید پرستش مآبانه و سفیدی و روشنی که داشتند کوتاه آمده و کمی واقعیت‌ها را چشیده و لب به اعتراض گشونده اند، هر چند که هنوز برخی‌ها هستند که رفتار طرف مقابل را طبیعی دانسته و همه چیز را تقصیر خودمان می‌دانند. توافق هسته‌ای هر بدی و ضرری که داشته به کنار، این یک خوبی را داشته که باعث کوتاه‌ کردن زبان این افراد شده!

این روزها و پس از توافق اتمی ایران و ۵+۱، اوضاع ویزا اگر بدتر نشده باشد، تغییری نکرده. اما حالا یک مشکل دیگر به معضلات پیشین دانشجویان و خانواده‌هایی که می‌خواهند به دیدار فرزندان خود در امریکا بیایند افزوده شده: گرفتن وقت مصاحبه برای ویزا! شاید در ابتدا باورتان نشود اما در ماه‌های اخیر، گرفتن وقت مصاحبه برای ویزاهای دانشجویی و توریستی (برای پدر و مادرهایی که می‌خواهند فرزندشان را ببینند) به معضلی اساسی‌تر از گذشته تبدیل شده و کاربران فورم‌هایی مثل اپلای ابراد اعتراضاتی می‌کنند که در ابتدا برای من هم غیر قابل باور بود (تصویر بالا).

حتی پتیشنی راه افتاده برای اعتراض به وزارت خارجه امریکا بر سر این کارشکنی‌ها.
«بسیاری از ایرانیانی که می‌خواهند کسانی را که به آن‌ها عشق می‌ورزند در امریکا (طی یک زمان محدود) ملاقات کنند، از این حق منع می‌شوند. آن‌ها حتی نمی‌توانند یک وقت ویزا در کنسول‌گری‌های امریکا بگیرند! در حال حاضر، فقط سه کنسول‌گری امریکا در آنکارا، دبی و ایروان به دادن وقت مصاحبه برای ایرانی‌ها اختصاص یافته اند. هزاران ایرانی برای عدم توانایی جهت گرفتن وقت مصاحبه مستاصل و نا امید شده و جاهای خالی بسیار محدود و کم تعداد اند»...

کاربری نوشته این کار وزارت خارجه امریکا، توهین به شخصیت ایرانی‌هاست (آن هم ایرانی‌هایی که عمدتاً از جماعت غرب‌پرست و عشاق الامریکایند!) یکی مثلاً خواسته همدردی کند و آمده این رفتار را طبیعی دانسته و نوشته: «البته اونا برای ایرانیا ارزشی قائل نیستن، دلیلی هم نداره که ارزشی قائل باشن»! حکماً اگر توافقی در کار نبود، این فرد در ادامه می‌نوشت: «چرا کشوری مثل امریکا برای یه ایرانی که میخواد بمب اتم بسازه و باهاش بزنه امریکا رو نابود کنه باید وقت مصاحبه بده؟!» چه خوب که توافقی کردیم که مانع از بیان چنین حرفی شده، چرا ایمان نمی‌آورید که توافق خوب بوده؟ :) قسمت خوشمزه‌تر ماجرا، اما این است که فرد دوم در جهت حفظ عزت نفس فرد اول و کمک به رفع مشکل او پیشنهاد داده عازمان امریکا بروند چند هفته در یکی از هتل‌های ارمنستان، ترکیه یا امارات چتر باز کنند و در کمین و مترصد بمانند تا یک وقتی کنسل شود و این‌ها به توفیق مصاحبه در کنسول معظم ایالات متحده و متکرمه‌ی امریکا نائل شوند!

برای من یکی اهمیت زیادی ندارد که وضع ویزای امریکا برای خودم و خانواده‌ام چطور است. آن چند ماهی که معطل ویزای امریکا بودم، برای ادامه تحصیل در اروپا اقدام کردم، پذیرش گرفتم و در پی گرفتن ویزا بودم که در آخرین لحظات از کنسول‌گری امریکا در دبی ایمیل آمد که ویزایتان آماده است (این پروسه‌ی عجیب و غریبِ ویزا گرفتنم، داستان مفصلی دارد که امیدوارم وقت کنم و بصورت چند قسمتی آن را به رشته‌ی تحریر در آورم). بعد از دریافت ایمیل، ترجیح دادم بجای صرف وقت و هزینه‌ برای گرفتن ویزای یک کشور جدید اروپایی، به همان امریکا بروم. حتی اگر کوتاه آمدن و سازش با امریکا، رفت و آمد خودم به ایران و خانواده‌ی خودم و همسرم به امریکا را تسهیل می‌کرد هم نمی‌آمدم با ترجیحِ نفع شخصی به منفعت و مصلحت کشورم، از توافق دفاع کنم، اما حالا که اوضاع ویزا هم بدتر از گذشته شده، بیشتر این سوال در ذهنم وول می‌خورد که

«واقعاً ما برای چه توافق کردیم و آن عزت گمشده‌ی پاسپورت‌مان کجاست که هر جا می‌گردیم اثری از آن نمی‌توان دید؟»

مطالب مرتبط



آخرین مطالب