با استاد راهنمایم ساعت هشت صبح جلسه دارم. از وقتی که برای فرصت مطالعاتی طولانی رفته به گوگل، چارهای جز این نیست که یا اول صبح یا دم غروب جلسه داشته باشیم.
مطالعهخاطرات یک دانشجوی محجبه در آمریکا / قسمت چهارم: تاثیر روابط جنسی زودهنگام و نامشروع
۹ آبان ۱۳۹۶سفر به نیویورک ۲
۹ آبان ۱۳۹۶بنای یابود جنگ ویتنام
مشاهده صفحه روایت ایرانیان از آمریکادر کنج شمال غربی بلوار اصلی شهر واشنگتن، در کنار یادمان لینکلن، پارکی به نام «باغ قانون اساسی» وجود دارد. وسط این پارک، دو دیوار به شکل حرف V انگلیسی یا دال فارسی در کنار یکدیگر ساخته شده است. این دو دیوار بنای یادبود جنگ ویتنام هستند که از سنگ گرانیت سیاه ساخته شده و در واقع مجموعه ای الواح هستند که روی آن ها نام 58193 سرباز آمریکایی که در جنگ ویتنام کشته شده اند حک شده است. زمین پارک در امتداد این دیوارها از دو طرف شیب دارد به شکلی که نقطه ی اتصال دو دیوار بیشترین عمق را پیدا می کند. سالانه حدود 3 میلیون نفر از این یادبود دیدن می کنند.
در کنار دیوار یادبود جنگ ویتنام انواع و اقسام اشیا را می توان دید که بازدید کنندگان گذاشته اند. از دسته گل و گلدان گرفته تا نقاشی هایی که بچه ها کشیده اند تا نامه و عکس و پرچم های کوچک آمریکا و ... . کمی آن سوتر یک دفترچه بزرگ قرار داشت که می توانستید اسم فردی را که به دنبالش هستید در آن جستجو کنید و موقعیت آن را در میان الواح گرانیتی بیابید. مشغول تورق دفترچه شدم. کمی گیج کننده بود! مردی با یک لباس سرتاسری سورمه ای رنگ کنار آن ایستاده بود و داشت به فرد دیگری در مورد بنا توضیح می داد. حدس زدم باید از کارکنان پارک باشد. صبر کردم تا صحبت شان تمام شود و بعد برای پرسیدن سوال به سمت راهنمای پارک رفتم.
- ببخشید شما راهنما یادبود جنگ ویتنام هستید؟
- من از سربازان جنگ هستم! اگر سوالی داشته باشید می توانم جواب بدهم.
- از شما خواسته اند بیایید اینجا برای راهنمایی گردشگران؟
- نه من خودم آمده ام. هر سال من و چند نفر دیگر از سربازان جنگ می آییم اینجا. فرصتی می شود همدیگر را می بینیم و به گردشگران هم در مورد جنگ توضیح می دهیم.
- راستش من می خواستم در مورد این دفتر راهنمای اسامی بپرسم، ولی فکر کنم شما بعضی از این اسامی را بشناسید.
- البته که می شناسم. بعضی از این ها از بهترین همرزمان و دوستان من بودند. البته ما آنجا همدیگر را به اسم کوچک صدا می زدیم، گاهی هم اسم مستعار یا لقب به کار می بردیم، بنابراین خیلی ها را هم ممکن است باشند که بشناسم اما فامیل شان را ندانم.
- جالب است. شما چند سالتان بود که به جنگ رفتید؟
- حدود 20 سالم بود که اعزام شدم. آنجا همگی جوان بودیم. چه جوانانی... می توانم بگویم شجاع ترین افرادی که روی زمین بوده اند. هیچ وقت نمی توانید تصور کنید که این سربازان چه رشادت ها و از خود گذشتگی هایی از خودشان نشان دادند.
ما جو خیلی صمیمی بین خودمان داشتیم. وقتی برگشتیم به کشورمان مردم قدر ما را نمی دانستند. به سمت ما تف می انداختند و به ما می گفتند Baby Killer(بچه کش)
- من از سربازان جنگ هستم! اگر سوالی داشته باشید می توانم جواب بدهم.
- از شما خواسته اند بیایید اینجا برای راهنمایی گردشگران؟
- نه من خودم آمده ام. هر سال من و چند نفر دیگر از سربازان جنگ می آییم اینجا. فرصتی می شود همدیگر را می بینیم و به گردشگران هم در مورد جنگ توضیح می دهیم.
- راستش من می خواستم در مورد این دفتر راهنمای اسامی بپرسم، ولی فکر کنم شما بعضی از این اسامی را بشناسید.
- البته که می شناسم. بعضی از این ها از بهترین همرزمان و دوستان من بودند. البته ما آنجا همدیگر را به اسم کوچک صدا می زدیم، گاهی هم اسم مستعار یا لقب به کار می بردیم، بنابراین خیلی ها را هم ممکن است باشند که بشناسم اما فامیل شان را ندانم.
- جالب است. شما چند سالتان بود که به جنگ رفتید؟
- حدود 20 سالم بود که اعزام شدم. آنجا همگی جوان بودیم. چه جوانانی... می توانم بگویم شجاع ترین افرادی که روی زمین بوده اند. هیچ وقت نمی توانید تصور کنید که این سربازان چه رشادت ها و از خود گذشتگی هایی از خودشان نشان دادند.
ما جو خیلی صمیمی بین خودمان داشتیم. وقتی برگشتیم به کشورمان مردم قدر ما را نمی دانستند. به سمت ما تف می انداختند و به ما می گفتند Baby Killer(بچه کش)
- چرا این فکر را در مورد شما می کردند؟
- چون ما در جنگ باخته بودیم و فضا بر علیه ما شده بود. البته سربازان ما خیلی رشادت کردند ولی علت این که ما شکست خوردیم این بود که با تمام قوا وارد جنگ نشدیم.
- منظورتان چیست؟
- ما باید با تمام قوا وارد جنگ می شدیم، همان کاری که در ژاپن کردیم و پیروز شدیم.
(فکر کنم منظورش استفاده از بمب اتم بود.)
- شما خودتان در جنگ شد که یک ویت کنگ را بکشید؟
- خوب جنگ جنگ است. شلیک کردن و کشتن هم لازمه جنگ است. ما در مقابل شوروی و چین بودیم. اگر ما آنجا نمی جنگیدیم الان شوروی و کمونیسم دنیا را تهدید می کرد. امروز هم همین است اگر ما در مقابل روسیه باتمام قوا نایستیم خطرش دنیا را تهدید می کند. ما از دموکراسی و لیبرالیسم دفاع کردیم.
- این طور که گفتید بعد از جنگ زندگی سختی داشته اید.
- بله همین طور است. من تمام سعی ام را می کنم که حقیقت جنگ و خاطرات جوانانی که در جنگ بودند را برای مردم بازگو کنم. الان فشارها کمتر شده اما سال های بعد جنگ فشار روی تمام ما سربازان جنگ زیاد بود و ما با بیشتر با خودمان رفت و آمد می کردیم...
- چون ما در جنگ باخته بودیم و فضا بر علیه ما شده بود. البته سربازان ما خیلی رشادت کردند ولی علت این که ما شکست خوردیم این بود که با تمام قوا وارد جنگ نشدیم.
- منظورتان چیست؟
- ما باید با تمام قوا وارد جنگ می شدیم، همان کاری که در ژاپن کردیم و پیروز شدیم.
(فکر کنم منظورش استفاده از بمب اتم بود.)
- شما خودتان در جنگ شد که یک ویت کنگ را بکشید؟
- خوب جنگ جنگ است. شلیک کردن و کشتن هم لازمه جنگ است. ما در مقابل شوروی و چین بودیم. اگر ما آنجا نمی جنگیدیم الان شوروی و کمونیسم دنیا را تهدید می کرد. امروز هم همین است اگر ما در مقابل روسیه باتمام قوا نایستیم خطرش دنیا را تهدید می کند. ما از دموکراسی و لیبرالیسم دفاع کردیم.
- این طور که گفتید بعد از جنگ زندگی سختی داشته اید.
- بله همین طور است. من تمام سعی ام را می کنم که حقیقت جنگ و خاطرات جوانانی که در جنگ بودند را برای مردم بازگو کنم. الان فشارها کمتر شده اما سال های بعد جنگ فشار روی تمام ما سربازان جنگ زیاد بود و ما با بیشتر با خودمان رفت و آمد می کردیم...
مطالب مرتبط
همسفر شراب (قسمت سیوهشتم-بخش اول)
۳۰ شهریور ۱۴۰۱
دو خانم جوان که مثل لبنانیها چادر سیاه سر کردهاند و چند خانم محجبهٔ دیگر. باید برگردیم به سرسرا برای گرفتن دفترچهٔ برنامهٔ همایش.
مطالعهسوالات معلم
۲۹ شهریور ۱۴۰۱
معلم دبستان این سوالات رو قبل از شروع شدن سال تحصیلی از والدین پرسیده است
مطالعههمسفر شراب (قسمت سیوهفتم-بخش اول)
۱۵ شهریور ۱۴۰۱
صبح زود راهی دیترویت میشویم. صبح آنقدر زود است که جاده خلوت باشد و من، تنها بیدار جاده که پشت فرمان نشستهام و بقیه خوابند.
مطالعههمسفر شراب (قسمت سیو ششم-بخش پنجم)
۳۰ مرداد ۱۴۰۱
میخواهد خانهاش را بفروشد. میپرسم هنوز زیر قرض بانک است؟ میگوید بله. کنجکاو میشوم در مورد نرخ سود بانکها. میگوید خیلی ساده است. قرار بوده ۲۰ سال و هر ماهی ۲۵۰۰ دلار بدهیم برای خانهای که ۲۵۰ هزار دلار میارزد.
مطالعهآخرین مطالب
بنای یابود جنگ ویتنام
مشاهده صفحه روایت ایرانیان از آمریکادر کنج شمال غربی بلوار اصلی شهر واشنگتن، در کنار یادمان لینکلن، پارکی به نام «باغ قانون اساسی» وجود دارد. وسط این پارک، دو دیوار به شکل حرف V انگلیسی یا دال فارسی در کنار یکدیگر ساخته شده است. این دو دیوار بنای یادبود جنگ ویتنام هستند که از سنگ گرانیت سیاه ساخته شده و در واقع مجموعه ای الواح هستند که روی آن ها نام 58193 سرباز آمریکایی که در جنگ ویتنام کشته شده اند حک شده است. زمین پارک در امتداد این دیوارها از دو طرف شیب دارد به شکلی که نقطه ی اتصال دو دیوار بیشترین عمق را پیدا می کند. سالانه حدود 3 میلیون نفر از این یادبود دیدن می کنند.
در کنار دیوار یادبود جنگ ویتنام انواع و اقسام اشیا را می توان دید که بازدید کنندگان گذاشته اند. از دسته گل و گلدان گرفته تا نقاشی هایی که بچه ها کشیده اند تا نامه و عکس و پرچم های کوچک آمریکا و ... . کمی آن سوتر یک دفترچه بزرگ قرار داشت که می توانستید اسم فردی را که به دنبالش هستید در آن جستجو کنید و موقعیت آن را در میان الواح گرانیتی بیابید. مشغول تورق دفترچه شدم. کمی گیج کننده بود! مردی با یک لباس سرتاسری سورمه ای رنگ کنار آن ایستاده بود و داشت به فرد دیگری در مورد بنا توضیح می داد. حدس زدم باید از کارکنان پارک باشد. صبر کردم تا صحبت شان تمام شود و بعد برای پرسیدن سوال به سمت راهنمای پارک رفتم.
- ببخشید شما راهنما یادبود جنگ ویتنام هستید؟
- من از سربازان جنگ هستم! اگر سوالی داشته باشید می توانم جواب بدهم.
- از شما خواسته اند بیایید اینجا برای راهنمایی گردشگران؟
- نه من خودم آمده ام. هر سال من و چند نفر دیگر از سربازان جنگ می آییم اینجا. فرصتی می شود همدیگر را می بینیم و به گردشگران هم در مورد جنگ توضیح می دهیم.
- راستش من می خواستم در مورد این دفتر راهنمای اسامی بپرسم، ولی فکر کنم شما بعضی از این اسامی را بشناسید.
- البته که می شناسم. بعضی از این ها از بهترین همرزمان و دوستان من بودند. البته ما آنجا همدیگر را به اسم کوچک صدا می زدیم، گاهی هم اسم مستعار یا لقب به کار می بردیم، بنابراین خیلی ها را هم ممکن است باشند که بشناسم اما فامیل شان را ندانم.
- جالب است. شما چند سالتان بود که به جنگ رفتید؟
- حدود 20 سالم بود که اعزام شدم. آنجا همگی جوان بودیم. چه جوانانی... می توانم بگویم شجاع ترین افرادی که روی زمین بوده اند. هیچ وقت نمی توانید تصور کنید که این سربازان چه رشادت ها و از خود گذشتگی هایی از خودشان نشان دادند.
ما جو خیلی صمیمی بین خودمان داشتیم. وقتی برگشتیم به کشورمان مردم قدر ما را نمی دانستند. به سمت ما تف می انداختند و به ما می گفتند Baby Killer(بچه کش)
- من از سربازان جنگ هستم! اگر سوالی داشته باشید می توانم جواب بدهم.
- از شما خواسته اند بیایید اینجا برای راهنمایی گردشگران؟
- نه من خودم آمده ام. هر سال من و چند نفر دیگر از سربازان جنگ می آییم اینجا. فرصتی می شود همدیگر را می بینیم و به گردشگران هم در مورد جنگ توضیح می دهیم.
- راستش من می خواستم در مورد این دفتر راهنمای اسامی بپرسم، ولی فکر کنم شما بعضی از این اسامی را بشناسید.
- البته که می شناسم. بعضی از این ها از بهترین همرزمان و دوستان من بودند. البته ما آنجا همدیگر را به اسم کوچک صدا می زدیم، گاهی هم اسم مستعار یا لقب به کار می بردیم، بنابراین خیلی ها را هم ممکن است باشند که بشناسم اما فامیل شان را ندانم.
- جالب است. شما چند سالتان بود که به جنگ رفتید؟
- حدود 20 سالم بود که اعزام شدم. آنجا همگی جوان بودیم. چه جوانانی... می توانم بگویم شجاع ترین افرادی که روی زمین بوده اند. هیچ وقت نمی توانید تصور کنید که این سربازان چه رشادت ها و از خود گذشتگی هایی از خودشان نشان دادند.
ما جو خیلی صمیمی بین خودمان داشتیم. وقتی برگشتیم به کشورمان مردم قدر ما را نمی دانستند. به سمت ما تف می انداختند و به ما می گفتند Baby Killer(بچه کش)
- چرا این فکر را در مورد شما می کردند؟
- چون ما در جنگ باخته بودیم و فضا بر علیه ما شده بود. البته سربازان ما خیلی رشادت کردند ولی علت این که ما شکست خوردیم این بود که با تمام قوا وارد جنگ نشدیم.
- منظورتان چیست؟
- ما باید با تمام قوا وارد جنگ می شدیم، همان کاری که در ژاپن کردیم و پیروز شدیم.
(فکر کنم منظورش استفاده از بمب اتم بود.)
- شما خودتان در جنگ شد که یک ویت کنگ را بکشید؟
- خوب جنگ جنگ است. شلیک کردن و کشتن هم لازمه جنگ است. ما در مقابل شوروی و چین بودیم. اگر ما آنجا نمی جنگیدیم الان شوروی و کمونیسم دنیا را تهدید می کرد. امروز هم همین است اگر ما در مقابل روسیه باتمام قوا نایستیم خطرش دنیا را تهدید می کند. ما از دموکراسی و لیبرالیسم دفاع کردیم.
- این طور که گفتید بعد از جنگ زندگی سختی داشته اید.
- بله همین طور است. من تمام سعی ام را می کنم که حقیقت جنگ و خاطرات جوانانی که در جنگ بودند را برای مردم بازگو کنم. الان فشارها کمتر شده اما سال های بعد جنگ فشار روی تمام ما سربازان جنگ زیاد بود و ما با بیشتر با خودمان رفت و آمد می کردیم...
- چون ما در جنگ باخته بودیم و فضا بر علیه ما شده بود. البته سربازان ما خیلی رشادت کردند ولی علت این که ما شکست خوردیم این بود که با تمام قوا وارد جنگ نشدیم.
- منظورتان چیست؟
- ما باید با تمام قوا وارد جنگ می شدیم، همان کاری که در ژاپن کردیم و پیروز شدیم.
(فکر کنم منظورش استفاده از بمب اتم بود.)
- شما خودتان در جنگ شد که یک ویت کنگ را بکشید؟
- خوب جنگ جنگ است. شلیک کردن و کشتن هم لازمه جنگ است. ما در مقابل شوروی و چین بودیم. اگر ما آنجا نمی جنگیدیم الان شوروی و کمونیسم دنیا را تهدید می کرد. امروز هم همین است اگر ما در مقابل روسیه باتمام قوا نایستیم خطرش دنیا را تهدید می کند. ما از دموکراسی و لیبرالیسم دفاع کردیم.
- این طور که گفتید بعد از جنگ زندگی سختی داشته اید.
- بله همین طور است. من تمام سعی ام را می کنم که حقیقت جنگ و خاطرات جوانانی که در جنگ بودند را برای مردم بازگو کنم. الان فشارها کمتر شده اما سال های بعد جنگ فشار روی تمام ما سربازان جنگ زیاد بود و ما با بیشتر با خودمان رفت و آمد می کردیم...
مطالب مرتبط
همسفر شراب (قسمت سی و هشتم-بخش دوم)
۱۵ مهر ۱۴۰۱
با استاد راهنمایم ساعت هشت صبح جلسه دارم. از وقتی که برای فرصت مطالعاتی طولانی رفته به گوگل، چارهای جز این نیست که یا اول صبح یا دم غروب جلسه داشته باشیم.
مطالعههمسفر شراب (قسمت سیوهشتم-بخش اول)
۳۰ شهریور ۱۴۰۱
دو خانم جوان که مثل لبنانیها چادر سیاه سر کردهاند و چند خانم محجبهٔ دیگر. باید برگردیم به سرسرا برای گرفتن دفترچهٔ برنامهٔ همایش.
مطالعهسوالات معلم
۲۹ شهریور ۱۴۰۱
معلم دبستان این سوالات رو قبل از شروع شدن سال تحصیلی از والدین پرسیده است
مطالعههمسفر شراب (قسمت سیوهفتم-بخش اول)
۱۵ شهریور ۱۴۰۱
صبح زود راهی دیترویت میشویم. صبح آنقدر زود است که جاده خلوت باشد و من، تنها بیدار جاده که پشت فرمان نشستهام و بقیه خوابند.
مطالعههمسفر شراب (قسمت سیو ششم-بخش پنجم)
۳۰ مرداد ۱۴۰۱
میخواهد خانهاش را بفروشد. میپرسم هنوز زیر قرض بانک است؟ میگوید بله. کنجکاو میشوم در مورد نرخ سود بانکها. میگوید خیلی ساده است. قرار بوده ۲۰ سال و هر ماهی ۲۵۰۰ دلار بدهیم برای خانهای که ۲۵۰ هزار دلار میارزد.
مطالعهآخرین مطالب
ما به ملتی با بیماری مزمن خشونت، تنهایی، افسردگی ، تفرقه و فقر تبدیل شدهایم
۲۰ اسفند ۱۴۰۲
ما به ملتی با بیماری مزمن خشونت، تنهایی، افسردگی ، تفرقه و فقر تبدیل شدهایم ویدئوهای تحلیلی رابرت اف کندی...
مطالعهمستند وضعیت شکست ( Fail State )
۱۵ اسفند ۱۴۰۲
مستند وضعیت شکست Fail State کارگردان : الکس شبانو محصول : سال 2017 آمریکا ژانر : اجتماعی زبان: انگلیسی -...
مطالعهاصلی ترین عوامل شکل گیری اتحاد میان آمریکا و اسرائیل
۱۱ اسفند ۱۴۰۲
اصلی ترین عوامل شکل گیری اتحاد میان آمریکا و اسرائیل ویدئوهای تحلیلی منبع : شبکه الجزیرهآمریکا همیشه مهمترین متحد اسرائیل...
مطالعهچرا نامزدهای ریاست جمهوری آمریکا اینقدر به اسرائیل اهمیت می دهند؟
۱۱ اسفند ۱۴۰۲
چرا نامزدهای ریاست جمهوری آمریکا اینقدر به اسرائیل اهمیت می دهند؟ ویدئوهای تحلیلی منبع : رسانه UNPacked از اوباما تا...
مطالعهداستان اسرائیل چگونه برای مردم آمریکا روایت شده است؟
۱۱ اسفند ۱۴۰۲
داستان اسرائیل چگونه برای مردم آمریکا روایت شده است؟ ویدئوهای تحلیلی منبع : شبکه الجزیرهدر این این ویدئو از برنامه...
مطالعه