آیا قرن آمریکا به پایان رسیده است؟
۱۷ مرداد ۱۳۹۶اشتهای آمریکایی
۱۷ مرداد ۱۳۹۶عنوان کتاب : برجهای عاج بر روی شن، وضعیت مطالعات خاورمیانه در امریکا
نویسنده: مارتین کرامر
مترجم: علی مظفری
بررسی اجمالی:
«برجهای عاج بر روی شن» بررسی وضعیت مطالعات خاورمیانه در امریکا، نوشته دکتر مارتین کرامر(-۱۹۵۴)، استاد علوم سیاسی و دانشآموخته دانشگاه پرینستون است.مارتین کرامر در این کتاب در صدد بررسی این مطلب است که چرا و چگونه یک شاخۀ علمی دارای اعتبار، ناگهان در نظر عموم این گونه بیاعتبار و منحط شده است و برای بهبود وضعیت آن چه باید کرد؟ مؤسسۀ هادسون سفارشدهندۀ این تحقیق تأکید دارد که این اثر را بدان امید منتشر میکند که سیاستگزاران واشنگتن را دربارۀ منافع امریکا در خاورمیانه آگاه سازد؛ زیرا این کتاب اثری متفاوت و گزارشی دقیق است که نیاز سیاستگزاران پر مشغله را به منظور کسب اطلاعات دربارۀ وضع فعلی خاورمیانه برآورده میسازد.
کرامر ابتدا به ناکامیهای مکرر مراکز مطالعات خاورمیانه میپردازد و به این نتیجه میرسد که به علت برآورده نشدن انتظارات و نیازهای جامعۀ سیاست خارجی و دستگاههای امنیتی و نظامی، مجموعهای از اتاقهای فکر در این کشور به ظهور رسیدند که برای تحلیل شرایط منطقۀ خاورمیانه به جای مراجعه به مراکز علمی از دیپلماتها، نظامیان، خبرنگاران و مأموران امنیتی بازنشسته بهره میجستند.
فصل اول نشان میدهد که مطالعات خاورمیانه در قالب منحصر به فرد امریکایی از چه بخشهایی تشکیل شده است؛ فصل دوم تأثیر بسیار مهم کتاب شرقشناسی اِدوارد سعید را بررسی میکند؛ فصل سوم و چهارم به ارائه و تحلیل اشتباهات جمعی کارشناسان مراکز علمی در ارزیابی اسلامگرایی و جامعۀ مدنی میپردازند، دو محوری که در دهۀ ۱۹۹۰ توجه فعالان این رشته را به خود معطوف کرده بود؛ فصل پنجم به بررسی شکاف میان مراکز علمی و سیاستگزاران و همچنین بیگانگی آن دو از هم میپردازد؛ فصل ششم عدم اعتماد عمومی، خیرخواهان و دانشگاهها را به مطالعات خاورمیانه بررسی میکند. نتیجهگیری به این موضوع میپردازد که به منظور یافتن راهی دیگر در قبال این حوادث چه میتوان کرد.
عنوان کتاب : برجهای عاج بر روی شن، وضعیت مطالعات خاورمیانه در امریکا
نویسنده: مارتین کرامر
مترجم: علی مظفری
بررسی اجمالی:
«برجهای عاج بر روی شن» بررسی وضعیت مطالعات خاورمیانه در امریکا، نوشته دکتر مارتین کرامر(-۱۹۵۴)، استاد علوم سیاسی و دانشآموخته دانشگاه پرینستون است.مارتین کرامر در این کتاب در صدد بررسی این مطلب است که چرا و چگونه یک شاخۀ علمی دارای اعتبار، ناگهان در نظر عموم این گونه بیاعتبار و منحط شده است و برای بهبود وضعیت آن چه باید کرد؟ مؤسسۀ هادسون سفارشدهندۀ این تحقیق تأکید دارد که این اثر را بدان امید منتشر میکند که سیاستگزاران واشنگتن را دربارۀ منافع امریکا در خاورمیانه آگاه سازد؛ زیرا این کتاب اثری متفاوت و گزارشی دقیق است که نیاز سیاستگزاران پر مشغله را به منظور کسب اطلاعات دربارۀ وضع فعلی خاورمیانه برآورده میسازد.
کرامر ابتدا به ناکامیهای مکرر مراکز مطالعات خاورمیانه میپردازد و به این نتیجه میرسد که به علت برآورده نشدن انتظارات و نیازهای جامعۀ سیاست خارجی و دستگاههای امنیتی و نظامی، مجموعهای از اتاقهای فکر در این کشور به ظهور رسیدند که برای تحلیل شرایط منطقۀ خاورمیانه به جای مراجعه به مراکز علمی از دیپلماتها، نظامیان، خبرنگاران و مأموران امنیتی بازنشسته بهره میجستند.
فصل اول نشان میدهد که مطالعات خاورمیانه در قالب منحصر به فرد امریکایی از چه بخشهایی تشکیل شده است؛ فصل دوم تأثیر بسیار مهم کتاب شرقشناسی اِدوارد سعید را بررسی میکند؛ فصل سوم و چهارم به ارائه و تحلیل اشتباهات جمعی کارشناسان مراکز علمی در ارزیابی اسلامگرایی و جامعۀ مدنی میپردازند، دو محوری که در دهۀ ۱۹۹۰ توجه فعالان این رشته را به خود معطوف کرده بود؛ فصل پنجم به بررسی شکاف میان مراکز علمی و سیاستگزاران و همچنین بیگانگی آن دو از هم میپردازد؛ فصل ششم عدم اعتماد عمومی، خیرخواهان و دانشگاهها را به مطالعات خاورمیانه بررسی میکند. نتیجهگیری به این موضوع میپردازد که به منظور یافتن راهی دیگر در قبال این حوادث چه میتوان کرد.