ماشین اقتصاد چگونه کار میکند؟
۱۴ خرداد ۱۳۹۶
آیا ناتو بدون آمریکا دوام می آورد؟
۱۴ خرداد ۱۳۹۶
ماشین اقتصاد چگونه کار میکند؟
۱۴ خرداد ۱۳۹۶
آیا ناتو بدون آمریکا دوام می آورد؟
۱۴ خرداد ۱۳۹۶

تاثیر پول در انتخابات آمریکا 


 
 
 
ویدیوهای تحلیلی
در سال 2000، 50 میلیون دلار هزینه صرف کمپین های انتخاباتی شد. حال آنکه در سال 2012 این رقم به بیش از یک بیلیون دلار رسید. اما دلیل این تغییرات اساسی چیست؟ در ژآنویه ی 2010 دیوان عالی قضایی در امریکا

قانونی تحت عنوان "شهروندان متحد" تصویب کرد که طبق آن افراد غیروابسته و مجامعاین حق را دارند که هرچقدر می خواهند پول صرف کمپین انتخاباتی نامزد یا جناح موردنظر خود کنند. اما اگرچه براساس این قانون

حمایت مالی مستقیم افراد یا مجامع از یک کاندیدای خاص محدود به حدود از پیش تعیین شده است، اما هیچ محدودیتی برای حمایت غیرمستقیم مالیدرنظر گرفته نشده است. اینجاست که "سوپر پک" یا "کمیته ی عالیفعالیت های سیاسی" مجال نقش آفرینی پیدا می کند. در زمینه ی انتخابات، سوپرپک به نهادی اطلاق می شود که اقدام به جمع آورینامحدود کمک مالی از منابع مختلف در راستای حمایت از یک کاندیدا (یا تخریب آن) می کند

هرچند این نهادها مجاز به همکاری مستقیم با نامزدهای انتخاباتی نیستند، اما قانون مربوطه ی مذکوربه طرز واضحی در این مورد ناکارآمد است. . درآمدی که از طریق این نهاد به دست می آید، صرف مخارجی همچون برگزاری رویدادها، پرداخت حقوق کارکنان کمپین ها و حتی هزینه های ناشی از بیمه های درمانی می شود، اما نه به شکل یک بیزینس متعارف. مهم ترین نکته اینجاست که هفتاد و پنج درصد این درآمد صرفانجام تبلیغات از طریق ایمیل، رادیو، تلویزیون و اینترنت می شود.

با درنظر داشتن این نکته، وقتی می گوییم نامزدهای انتخاباتی پول زایی می کنند منظورمان چیست؟ خب منظورمان دقیقا این است کهآنها از این طریق می توانند در انتخابات پیروز شوند و درصد این پیروزی در انتخابات های سطح محلیبیش از انتخابات در سطح ملی و ریاست جمهوری ست. در جریان انتخابات مجلس نمایندگان امریکا در سال 2012تقریبا تمام برندگان کسانی بودند که پشتیبانی مالی قوی تری نسبت به سایر رقبای خود داشتند.

هرچند توازن بین عملکرد انتخاباتی و بودجه ی مالی کمپین ها چندان لازم و ملزوم یکدیگر نیستند. . برخی از اقتصاددانان معتقدند نامزدهای موفق انتخاباتی تنها سخنوران خوبی نیستند،بلکه سیاستمداران قابلی نیز به شمار می روند. بدیهی ست آن دسته از نامزدها که حامیان قدرتمند بیشتری دارند، قادرند حامیان مالی بیشتری برای کمپین خودجذب کنند و از سویی مردم نیز حاضر نیستند برای پیروزی نامزدهای ضعیف تر و ناشناخته تر سرمایه گزاری کنند.استیون دی لویت، اقتصاددان موسسه ی تکنولوژی ماساچوست ضمن تحلیلی در این زمینه بیان می کند که پول زایی نامزدهای انتخاباتیتاثیر بسیار جزئی و قابل اغماضی در افزایش نهایی آراء آنان داردبرای مثال هرکدام از نامزدها در انتخابات ریاست جمهوری سال 2012 تقریبا حدودیک بیلیون دلار هزینه صرف مخارج کمپین های انتخاباتی خود کردند، اما درنهایت اوباما با اختلافی بسیار جزئی و تنها با 51 درصد کل آرا در مقابل رامنیبا 47 درصد کل آراء پیروز انتخابات شد.

از سوی دیگر باید درنظرداشت که اگرچه نامزدهای محبوب تر قادرند سرمایه ی بیشتری تولید کنند، امابیشترین قسمت این سرمایه تنها بوسیله ی اقلیت مشخصی از سرمایه گزاران تامین می شود. درواقع بر اساس آمارمرکز سیاست های پاسخگو؛ سه چهارم هزینه های مربوطه در کل دولت فدرال توسط تنها کمتراز یک چهارم از یک درصد کل جمعیت آمریکا تامین شده استبه عبارت دقیق تر 32000 نفر که برابر است با یک درصد از یک درصد جمعیت کل کشور امریکااز پس تامین یک بیلیون دلار یا سی درصد از کل هزینه ی انتخاباتی دولت فدرال برآمده انددر انتخابات سال 2016، همه ی نامزدها به استثناء برنی سندرز رسما از میلیونرها و بیلیونرها درخواست حمایت مالی کردند.

البته دونالد ترامپ به خودی خود یک بیلیونر بوده است بر این اساس واضح است که گروه اندکی از مردم هستند که این قدرت را دارند که مشخص کنند کدام کاندیدای انتخاباتی از حمایت مالی بیشتری برخوردار شود؛ به خصوص درمیان اعضاء کنگره. اما همانطور که در انتخابات سال 2012 نیز دیدیم میت رامنی که حدودا 175 میلیون دلار بیشتر از اوباما برای کمپین خود خرج کرد، از وی باخت. در نهایت سوال اصلی ما این است که این افراد یک درصدی در قبال حمایت های مالی بی بدیل خود از نامزدها چه می خواهند؟

 

 

 

آخرین ویدئوها: